- عضویت
- 19/4/20
- ارسال ها
- 220
- امتیاز واکنش
- 3,979
- امتیاز
- 228
- محل سکونت
- ته میدون
- زمان حضور
- 18 روز 9 ساعت 10 دقیقه
به طبقه هشتم برگشتم
توی اتاقم رفتم و در رو قفل کردم،
بالشت رو روی سرم گذاشتم
تا صدای عزاداری مادرم رو نشنوم.
اون توی آشپزخونه نشسته بود
توی کف دستاش هقهقکنان گریه میکرد،
و فقط برای بلند کردن لیوان و خوردن جرعهای
از اون، سکوت مختصر و کوتاهی برقرار میشد
و من با هر سکوت کوتاهی که ایجاد میشد
یواشکی نفس میکشیدم
احساس گریه میکردم(دلم میخواست گریه کنم)
احساس میکنم شخص دیگهای
پشت صورت من گیر افتاده،
و مشتهای کوچکی به پشت چشمهام
میزنه. در هرنقطهای
از گلوم لگد میزنه، و من به سختی بغضم
رو قورت میدم زمزمه کنان، بهش
میگم که قوی بمونه.
نجوا کنان به خودم میگم
گریه برخلاف قوانینه
قوانین
شماره 1: گریه
نکن
مهم نیست(چی میشه)، انجامش نده
شماره 2: زیرآبی زدن(خبرچینی، لو دادن)
نکن
مهم نیست(چی میشه)، انجامش نده
شماره 3: انتقام
اگه کسی که دوسش داشتی رو کشتن
کسی که اون رو کشته پیدا کن...
و اون رو
بکش!
توی اتاقم رفتم و در رو قفل کردم،
بالشت رو روی سرم گذاشتم
تا صدای عزاداری مادرم رو نشنوم.
اون توی آشپزخونه نشسته بود
توی کف دستاش هقهقکنان گریه میکرد،
و فقط برای بلند کردن لیوان و خوردن جرعهای
از اون، سکوت مختصر و کوتاهی برقرار میشد
و من با هر سکوت کوتاهی که ایجاد میشد
یواشکی نفس میکشیدم
احساس گریه میکردم(دلم میخواست گریه کنم)
احساس میکنم شخص دیگهای
پشت صورت من گیر افتاده،
و مشتهای کوچکی به پشت چشمهام
میزنه. در هرنقطهای
از گلوم لگد میزنه، و من به سختی بغضم
رو قورت میدم زمزمه کنان، بهش
میگم که قوی بمونه.
نجوا کنان به خودم میگم
گریه برخلاف قوانینه
قوانین
شماره 1: گریه
نکن
مهم نیست(چی میشه)، انجامش نده
شماره 2: زیرآبی زدن(خبرچینی، لو دادن)
نکن
مهم نیست(چی میشه)، انجامش نده
شماره 3: انتقام
اگه کسی که دوسش داشتی رو کشتن
کسی که اون رو کشته پیدا کن...
و اون رو
بکش!
[ Alligator translator | ترجمه گروهی ]
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com