خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,078
امتیاز واکنش
13,972
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 16 ساعت 10 دقیقه
من تو رو نمی شناسم

نام خانوادگی تو رو نمیدونم
نمی دونم که آیا برادر, خواهر. مادر, پدر یا پسر عمو (دایی) داری
که برای تو مثل برادر و خواهرت یا خاله و دایی‌ات باشن
که برات مثل مادر و پدرت باشن
اما اگر خونی که درون رگ‌های تو هست توی رگ های اونا هم باشه

تو هرگز نمی تونی اون رو در خارج از بدن اون ها ببینی


[ Alligator translator | ترجمه گروهی ]

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، ~XFateMeHX~، ɢнαzαʟ و 5 نفر دیگر

Jãs.I

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
391
امتیاز واکنش
7,526
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
City of Smoke and Ash☁️
زمان حضور
60 روز 20 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
ممنون از بچه‌ها که سِت قبل رو شرکت کردن. کار همگی هم عالی بود.
این‌بار سه صفحه گذاشته می‌شه؛ که مجموعا دو قسمت از کتاب رو شامل میشه.






[ Alligator translator | ترجمه گروهی ]

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: MĀŘÝM، ~XFateMeHX~، ɢнαzαʟ و 5 نفر دیگر

Erarira

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/2/21
ارسال ها
373
امتیاز واکنش
4,479
امتیاز
278
محل سکونت
fugitive
زمان حضور
21 روز 6 ساعت 15 دقیقه
غم

سخت‌تر از اونه که بشه توضیحش داد.
تصور کن از خواب بیدار بشی
و یه نفر
یه غریبه

دست و پاتو بسته باشه
و یه انبردست
توی دهنت برده باشه
و باهاش یکی از دندوناتو گرفته باشه

یکی از اون دندونای عقبی
از اونایی که بزرگن
و لازم

و بکشتش بیرون

اون ضربان رو توی سرت
تصور کن
اون فشاری که از داخل
به گوشات میاد
و خونی که فواره می‌زنه

ولی بدترین قسمتش
چیزی که واقعا از همش بدتره

سر خوردن مداوم زبونته
روی اون جای خالی جدید

جایی که می‌دونی

قرار بود یه دندون باشه
ولی دیگه نیست.
_____________________

سخته که بگم

شاون
مرده.
شاون
مرده
شاون
مرده.

گفتنش خیلی عجیبه
خیلی غم انگیزه.

ولی حدس می‌زنم
غافل‌گیر کننده نیست
که به نظرم
حتی عجیب تره

و غم انگیزتر.


[ Alligator translator | ترجمه گروهی ]

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، ~XFateMeHX~، ɢнαzαʟ و 3 نفر دیگر

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,078
امتیاز واکنش
13,972
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 16 ساعت 10 دقیقه
غم و اندوه

توضیح دادنش خیلی سخته
تصور کن که بیدار بشی
یک شخص
یک غریبه
که تو رو به بند گرفته و انبردستی رو توی دهان تو فرو کرده باشه
تا یکی از دندونای تو رو بگیرد
یکی از دندونا عقبیت رو که لازم داری و بکشه بیرون
به اون ضربان توی سرت فکر کن
اون فشار رو که به گوشت وارد میشه و خونی که فوران میکنه
ولی بدترین قسمتش
چیزی که از همش بدتره
لیز خوردن مدام زبونته
روی اون جای خالی جدید
اون جایی که می‌دونی
قرار بود یکی از دندونات باشه
ولی دیگه نیست.

گفتنش خیلی سخته

شاون مرده
شاون مرده
شاون مرده
گفتنش خیلی عجیبه
خیلی هم ناراحت کننده
اما حدس میزنم جای تعجبی نداره
که حتی غافلگیرکننده هم هسن
و حتی ناراحت کننده تر


[ Alligator translator | ترجمه گروهی ]

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، ~XFateMeHX~، ɢнαzαʟ و 4 نفر دیگر

heliaaii

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/3/21
ارسال ها
24
امتیاز واکنش
58
امتیاز
83
سن
18
زمان حضور
15 ساعت 58 دقیقه
غم

توضیح دادنش کار آسانی نیست
تصور کن که بیدار میشوی
و یک نفر،
یک غریبه،
تو را به بند بسته باشد
و انبردستی را به دهانت فرو برده باشد
و یک دندان را گرفته باشد
یکی از آن دندان های عقب
یکی از آن دندان های بزرگ و مهم را بیرون می کشد
نبض درون سرت را تصور کن
فشار وارد شده به گوشت،
و خونی که فوران می کند.
ولی بدترین قسمتش،
آن قسمتی که بدتر از همه است
لغزش مداوم زبانت
روی آن فضای خالی جدید است
جایی که میدانی
یک دندان باید آنجا باشد
ولی دیگر نخواهد بود


گفتنش سخت است

شان
مرده
شان
مرده
شان
مرده
گفتنش خیلی عجیب است
خیلی غم انگیز است
ولی حدس میزنم
غافلگیر کننده نیست
که حدس میزنم بیشتر عجیب تره

و غم انگیز تر


[ Alligator translator | ترجمه گروهی ]

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، ~XFateMeHX~، ɢнαzαʟ و 3 نفر دیگر

Jãs.I

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
391
امتیاز واکنش
7,526
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
City of Smoke and Ash☁️
زمان حضور
60 روز 20 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
خب، ممنون از تمام کسانی که شرکت کردن.
چه استعدادها که کشف نشد. :rose::tongueym:
این هم یک پست خفن!


[ Alligator translator | ترجمه گروهی ]

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، ~XFateMeHX~، ɢнαzαʟ و 5 نفر دیگر

Kameliaparsa

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/20
ارسال ها
2,811
امتیاز واکنش
8,659
امتیاز
358
سن
24
محل سکونت
~Dark World~
زمان حضور
57 روز 4 ساعت 40 دقیقه

پریروز؛ من و دوستم تونی بیرون بودیم و در مورد چیزی صحبت می کردیم، که حالا که پونزده سالمون بود قد بلندتر می‌شیم یا نمی‌شیم!
وقتی شاون پونزده ساله بود یک پا ، شاید یک و نیم پا رشد کرد و اون وقت بود که اون، تمام لباس‌هایی رو که نمی‌تونست بپوشه رو به من داد.
تونی مرتباً می‌گفت امیدواره که رشد کنه؛ چون با وجود این که بهترین فوتبالیست در عصر ما و این جا بود، اما کوتاه‌ترین هم بود.
و همه می‌دونستند که وقتی این قدر کوچیک هستی، نمی‌تونستی تموم مسیر رو طی کنی، مگر اینکه واقعاً بتونی پرش بزنی یا پرواز کنی، مثل یک حشره، پرنده و یا مگس!



[ Alligator translator | ترجمه گروهی ]

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: MĀŘÝM، ~XFateMeHX~، ɢнαzαʟ و 3 نفر دیگر

LIDA_M

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/4/20
ارسال ها
1,798
امتیاز واکنش
20,422
امتیاز
428
محل سکونت
Cemetery
زمان حضور
78 روز 19 ساعت 52 دقیقه
یک روز قبل از دیروز (پریروز)
من و دوستم تونی خارج (بیرون) بودیم و صحبت می‌کردیم درمورد این‌که حالا که ما پانزده سال داشتیم قدمان بلند تر می‌شود یا نه.
وقتی شاون پانزده سال داشت یک فوت، شاید یک فوت و نیم رشد کرد.آن وقت او تمامی لباس هایی که نمی‌توانست درونش جا شود را به من داد.
تونی ادامه داد او امیدوار بود رشد کند چون با اینکه او بهترین بازیکن این‌جا و عصر ما بود، او کوتاه‌ ترین هم بود.

و همه می‌دانستند که وقتی آن‌قدر کوچک هستی نمی‌توانی تمامی راه را بروی مگر این‌که بتونی یه پرش بلند بزنی. مثل پرواز.


[ Alligator translator | ترجمه گروهی ]

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، ~XFateMeHX~، ɢнαzαʟ و 3 نفر دیگر

Erarira

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/2/21
ارسال ها
373
امتیاز واکنش
4,479
امتیاز
278
محل سکونت
fugitive
زمان حضور
21 روز 6 ساعت 15 دقیقه
روز قبل دیروز

من و دوستم تونی
بیرون بودیم و داشتیم
در این مورد حرف می‌زدیم
که حالا که پونزده سالمون شده
بازم قدبلندتر می‌شیم یا نه

موقعی که شاون پونزده سالش بود
سی سانت یا حتی چهل سانتی
قدش بلندتر شد
همون موقع بود که
همه لباسایی رو که دیگه اندازش نمی‌شد
به من داد

تونی مدام می‌گفت
که امیدواره بلندتر بشه
چون با اینکه بهترین فوتبالیست تو سن خودمون بود
قدش از همه کوتاه تر بود

و همه می‌دونن که
وقتی اونقد کوتاه باشی
نمی‌تونی به موقع به جایی که باید، برسی
مگه اینکه واقعا بپری
یه جورایی
پرواز کنی


[ Alligator translator | ترجمه گروهی ]

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، ~XFateMeHX~، ɢнαzαʟ و 2 نفر دیگر

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,078
امتیاز واکنش
13,972
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 16 ساعت 10 دقیقه
روز قبل از دیروز من و دوستم تونی بیرون بودیم و در مورد چیزی صحبت می کردیم که حالا که پونزده سالمون شده قد بلندتر می‌شیم یا نه
وقتی شاون پونزده ساله بود یک پا یا شاید یک و نیم پا رشد کرده بود اون وقت بود که اون تمام لباس‌هایی رو که نمی‌تونست بپوشه رو به من داد
تونی مرتباً می‌گفت امیدواره که رشد کنه چون با وجود این که بهترین فوتبالیست در عصر ما و این جا بود اما کوتاه‌ترین هم بود.
و همه می ‌دونستند که وقتی این قدر کوچیک هستی نمی‌تونی تموم مسیر رو طی کنی مگر اینکه واقعاً بتونی بپری یا پرواز کنی مثل یه حشره پرنده و یا مگس


[ Alligator translator | ترجمه گروهی ]

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، ~XFateMeHX~، ɢнαzαʟ و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا