- عضویت
- 20/12/20
- ارسال ها
- 487
- امتیاز واکنش
- 10,771
- امتیاز
- 303
- محل سکونت
- مازندران
- زمان حضور
- 33 روز 3 ساعت 26 دقیقه
نویسنده این موضوع
- سینا حالت خوبه؟ چرا میخندی؟
از تو آینه نگاهشون کردم.
- داشتم به کارای امیر میخندیدم.
دروغگوی خوبی هم شدم.
تصمیم گرفتیم دنبال رهام بریم برای خرید بستنی که بعد ده دقیقه رسیدیم. من، رهام و امیر پیاده شدیم؛ ولی قبل اینکه بریم از همهشون پرسیدیم که چه طعمی دوست دارن که نگین پیاده شد. رهام ازش پرسید:
- نگین چرا پیاده شدی؟
لبخند زد و...
از تو آینه نگاهشون کردم.
- داشتم به کارای امیر میخندیدم.
دروغگوی خوبی هم شدم.
تصمیم گرفتیم دنبال رهام بریم برای خرید بستنی که بعد ده دقیقه رسیدیم. من، رهام و امیر پیاده شدیم؛ ولی قبل اینکه بریم از همهشون پرسیدیم که چه طعمی دوست دارن که نگین پیاده شد. رهام ازش پرسید:
- نگین چرا پیاده شدی؟
لبخند زد و...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان نت عاشقانه | neginii کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: