- عضویت
- 20/12/20
- ارسال ها
- 487
- امتیاز واکنش
- 10,771
- امتیاز
- 303
- محل سکونت
- مازندران
- زمان حضور
- 33 روز 3 ساعت 26 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
نگین
بالاخره بعد از کلی درد کشیدن به بیمارستان رسیدیم. سینا سریع بلندم کرد و رفت داخل و داد زد:
- برانکارد بیارین.
پرستار با دیدن سینا بدون حرف زدن برانکارد آورد و من رو بردن تو اتاق؛ اما دیگه تحملم تموم شده بود و داد زدم:
- تو رو خدا اگه من میمیرم بچههام رو نجات بدین. خواهش میکنم!
دکتر اومد بالا سرم و گفت:
- زایمان زودرَس...
نگین
بالاخره بعد از کلی درد کشیدن به بیمارستان رسیدیم. سینا سریع بلندم کرد و رفت داخل و داد زد:
- برانکارد بیارین.
پرستار با دیدن سینا بدون حرف زدن برانکارد آورد و من رو بردن تو اتاق؛ اما دیگه تحملم تموم شده بود و داد زدم:
- تو رو خدا اگه من میمیرم بچههام رو نجات بدین. خواهش میکنم!
دکتر اومد بالا سرم و گفت:
- زایمان زودرَس...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان نت عاشقانه | neginii کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: