- عضویت
- 20/12/20
- ارسال ها
- 487
- امتیاز واکنش
- 10,771
- امتیاز
- 303
- محل سکونت
- مازندران
- زمان حضور
- 33 روز 3 ساعت 26 دقیقه
نویسنده این موضوع
ساغر
از موقعی که فهمیدم اونها خواننده و مدلهای معروف هستن خیلی خوشحال شدم؛ چون همیشه دلم میخواست از نزدیک ببینمشون.
روی مبل نشسته بودم و داشتم تلویزیون نگاه میکردم که یهو در باز شد و یه نفر اومد داخل. خب کسی که نمیتونه بیاد داخل؛ فقط خودشونن دیگه.
راستش رو بخواین، من الان خونه تنهام. سینا و نگین رفتن بیرون با همدیگه. زمزمه هم رفته...
از موقعی که فهمیدم اونها خواننده و مدلهای معروف هستن خیلی خوشحال شدم؛ چون همیشه دلم میخواست از نزدیک ببینمشون.
روی مبل نشسته بودم و داشتم تلویزیون نگاه میکردم که یهو در باز شد و یه نفر اومد داخل. خب کسی که نمیتونه بیاد داخل؛ فقط خودشونن دیگه.
راستش رو بخواین، من الان خونه تنهام. سینا و نگین رفتن بیرون با همدیگه. زمزمه هم رفته...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان نت عاشقانه | neginii کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: