- عضویت
- 20/12/20
- ارسال ها
- 487
- امتیاز واکنش
- 10,771
- امتیاز
- 303
- محل سکونت
- مازندران
- زمان حضور
- 33 روز 3 ساعت 26 دقیقه
نویسنده این موضوع
- چرا دیر کردین؟
مهدی به اهورا یه نگاه کرد و بعد رو کرد به ما و گفت:
- کیک آماده نبود و تازه داشتن عکس رهام رو روش میکشیدن، بعد هم ترافیک بود.
سرمون رو تکون دادیم. به ساعت نگاه کردم، هفت و نیم بود.
- بریم بیرون الان رهام میاد.
رفتیم بیرون که دیدیم یاشار همه چی رو آماده کرده و منتظره که رهام برسه. در باز شد و اول امیر و بعدش هم رهام...
مهدی به اهورا یه نگاه کرد و بعد رو کرد به ما و گفت:
- کیک آماده نبود و تازه داشتن عکس رهام رو روش میکشیدن، بعد هم ترافیک بود.
سرمون رو تکون دادیم. به ساعت نگاه کردم، هفت و نیم بود.
- بریم بیرون الان رهام میاد.
رفتیم بیرون که دیدیم یاشار همه چی رو آماده کرده و منتظره که رهام برسه. در باز شد و اول امیر و بعدش هم رهام...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان نت عاشقانه | neginii کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: