- عضویت
- 10/11/20
- ارسال ها
- 347
- امتیاز واکنش
- 6,391
- امتیاز
- 263
- سن
- 17
- محل سکونت
- تهران
- زمان حضور
- 30 روز 2 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
با روشن شدن راهپله ترسم ریخت، سکوت سنگینی فضارو برداشته بود. سعی میکردم پایین اومدنم از پلهها صدایی نداشته باشه. جلوی اتاق امیر ایستادم و نفسم رو حبس کردم. حرف انگلیسی A که روی در با خط قشنگی حک شده بود تو نگاه اول به دلم نشست. دست لرزونم رو جلو بردم و چند تقه به در زدم، چرا دستم میلرزید؟
بعد مکث طولانیی صدای بم و مردونهاش تو...
بعد مکث طولانیی صدای بم و مردونهاش تو...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
✺اختصاصی رمان انهزام از مرگ | Aseman15 کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com