- عضویت
- 10/11/20
- ارسال ها
- 347
- امتیاز واکنش
- 6,391
- امتیاز
- 263
- سن
- 17
- محل سکونت
- تهران
- زمان حضور
- 30 روز 2 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
راهی که از خونه خودمون تا ویلا طی کردیم همهاش سراشیبی بود، بعضی جاها نیمبوتم توی گِل فرو میرفت... بعضی جاها میایستادم و فقط محو زیبایی منظره دورم میشدم. تقریبا میشد گفت وسط روستا ایستاده بودیم. خونه خودمون انگار نزدیک جنگل بود و دور از سکنه؛
- اونه... نگاه کن؟
سرم رو چرخوندم و به جایی که رایان با دست اشاره میکرد نگاه کردم...
- اونه... نگاه کن؟
سرم رو چرخوندم و به جایی که رایان با دست اشاره میکرد نگاه کردم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
✺اختصاصی رمان انهزام از مرگ | Aseman15 کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com