- عضویت
- 10/11/20
- ارسال ها
- 347
- امتیاز واکنش
- 6,391
- امتیاز
- 263
- سن
- 17
- محل سکونت
- تهران
- زمان حضور
- 30 روز 2 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
خوشحال ادکلن رو از دستم گرفت و بلافاصله بو کرد که با خنده نگاهش کردم.
- تازه تازه!
سر هممون سمت رایان چرخید، با دیدن بلیطها توی دستش متعجب نگاهش کردم. چطور بلیطهارو از پیشم برداشته بود و من نفهمیدم؟
- اینم دو تا بلیط خوشگل.. جهت سفر به مقصد شیکاگو!
با خجالت سرم رو سمت امیر برگردوندم. خندهاش گرفته بود. دستش رو سمت رایان دراز کرد:
-...
- تازه تازه!
سر هممون سمت رایان چرخید، با دیدن بلیطها توی دستش متعجب نگاهش کردم. چطور بلیطهارو از پیشم برداشته بود و من نفهمیدم؟
- اینم دو تا بلیط خوشگل.. جهت سفر به مقصد شیکاگو!
با خجالت سرم رو سمت امیر برگردوندم. خندهاش گرفته بود. دستش رو سمت رایان دراز کرد:
-...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
✺اختصاصی رمان انهزام از مرگ | Aseman15 کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com