- عضویت
- 10/11/20
- ارسال ها
- 347
- امتیاز واکنش
- 6,391
- امتیاز
- 263
- سن
- 17
- محل سکونت
- تهران
- زمان حضور
- 30 روز 2 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
چرا بهش گفته بودم خوابم میاد درحالیکه اصلا خوابم نمیاومد؟ باحرص قدم برمیداشتم، منِ ساده رو بگو فکر کردم یکم باهاش مدارا کنم دلش نرم میشه! پوزخند عمیقی روی لـ*ـبم نقش بسته بود. اصلا ای کاش باهاش بیرون نمیاومدم!
اگه درخواستش رو قبول نمیکردم هم سنگینتر بودم هم آقا رو خیال برنمیداشت، وقتی دیدم هرچقدر راه میرم به ویلا نمیرسم همونجا...
اگه درخواستش رو قبول نمیکردم هم سنگینتر بودم هم آقا رو خیال برنمیداشت، وقتی دیدم هرچقدر راه میرم به ویلا نمیرسم همونجا...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
✺اختصاصی رمان انهزام از مرگ | Aseman15 کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com