- عضویت
- 25/8/20
- ارسال ها
- 101
- امتیاز واکنش
- 1,877
- امتیاز
- 163
- زمان حضور
- 3 روز 1 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
موهام عین تف چسبیده بود به کف سرم، ایش! حالم بهم خورد! انگار یه اژدها روم بالا اورده.
به سمت حموم میرم بعد از یه دوش کوچیک بیرون میام.
با کمک امیر و پری کار رنگ رو تموم میکنیم هرچند که پری پدرمون رو دراورد. اخرم رنگ اتاق امیر موند.
نگاهی به ساعت دیواری میکنم.
چشمهام از کاسه در میاد، این بشر (امیر) یکساعته تو حموم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان حافظه از دست رفته | *Fatemeh* کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: