خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

*Fatemeh*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
1,877
امتیاز
163
زمان حضور
3 روز 1 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع


باصدای بستن در خونه، ناخودآگاه سرم رو بالا میبرم و نگاهی به امیر که یه عالمه غذا دستش بود میکنم، دستی روی شکمم میکشم که صدای قارو قورش بلند میشه و یادم میندازه از دیروز هیچی نخوردم.
امیر بالبخند دخترکش غذاها رو روی میز میزاره و روی صندلی میشینه، منم صندلی مشکی رنگ رو بیرون میکشم و روبه روی امیر میشینم، با لبخند به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان حافظه از دست رفته | *Fatemeh* کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MaRjAn، Z.a.H.r.A☆ و 16 نفر دیگر

*Fatemeh*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
1,877
امتیاز
163
زمان حضور
3 روز 1 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع


*آرشام*

آخيش این دختره نیست آرامش گرفتم.
ولی ازطرفی خونم انگار بمب ترکیده، با این که دست‌پختش خوب نبود، ولی خونه رو همیشه تمیز می‌کرد.
خب من الان بیکارم چیکار کنم؟
این امیرم که نمیاد؟!
مثل این که با این دختره خیلی بهش خوش گذشته!
گوشیم رو از توی جیب گرم کنم میارم بیرون، شماره امیر رو میگیرم.
بوق، بوق،
بوق، بوق،
وا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان حافظه از دست رفته | *Fatemeh* کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MaRjAn، Z.a.H.r.A☆ و 16 نفر دیگر

*Fatemeh*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
1,877
امتیاز
163
زمان حضور
3 روز 1 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع


ارشام

روی مبل میشینم و به امیر نگاه میکنم که همچنان مشغول ویز ویز کردن با پری بود.
_خب چخبر؟ مارو نمیبینی خوشی؟
امیر با نیش باز به سمتم برمیگرده و انگار که متوجه نشده چی گفتم، سرش رو تکون میده.
با حرص دوباره حرفم رو تکرار میکنم که لبخند گنده ایی میزنه.
_هیچی. با پری هستم دیگه، خبر خاصی نیست.
یه نگاه به پری...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان حافظه از دست رفته | *Fatemeh* کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: MaRjAn، Z.a.H.r.A☆، YeGaNeH و 15 نفر دیگر

*Fatemeh*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
1,877
امتیاز
163
زمان حضور
3 روز 1 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع


*پریا*
باذوق، در جعبه خوشگلش رو که کادو پیچ شده بود، باز میکنم.
از چیزی که میبینم دهنم اندازه غار باز میمونه.
یه نگاه به آرشام میکنم، باز یه نگاه به گوشی اپلی که برام خریده .
"وای من عاشقشم چقد خوشگل و نازه"
"یعنی برای منه؟"
بعد از چند ثانیه، تازه از شوک در میام، با ذوق میپرم بـ*ـغل ارشام و جیغ جیغ میکنم از خوشحالی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان حافظه از دست رفته | *Fatemeh* کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: MaRjAn، Z.a.H.r.A☆، YeGaNeH و 14 نفر دیگر

*Fatemeh*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
1,877
امتیاز
163
زمان حضور
3 روز 1 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع


*ارشام*

شونه‌ایی بالا میندازم و سالاد الویه رو جلوم میزارم.
قاشق رو برمیدارم و فرو میکنم تو سالاد الویه تزیین شده سرم رو بالا میارم که میبینم امیرو پری با قیافهای درهم زل زدن به من تا دیدن دارم نگاهشون میکنم سرشون رو پایین میندازن و هول زده با غذاشون ور میرن.
"چرا اینا انقدر مشکوک میزنن؟"
سالاد الویه رو جلوی دهنم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان حافظه از دست رفته | *Fatemeh* کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MaRjAn، Z.a.H.r.A☆ و 14 نفر دیگر

*Fatemeh*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
1,877
امتیاز
163
زمان حضور
3 روز 1 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع


وای خدای من این چی داشت میگفت؟!
شکر و نمک باهم دیگه؟!
من چی خوردم؟
به امیر نگاه میکنم که دلش رو گرفته داره میخنده، با چهره ای که فکر کنم دیگه قرمز شده بود یکی زدم پس کلش که صدای اخش بلند شد.
آخيش دلم خنک شد.
_پسره پروو هی هیچی نمیگم بیشتر میخنده!؟
امیر قیافه حق به جانبی به خودش میگیره.
_تقصیر من چیه خب؟
_ساکت شو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان حافظه از دست رفته | *Fatemeh* کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MaRjAn، Z.a.H.r.A☆ و 15 نفر دیگر

*Fatemeh*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
1,877
امتیاز
163
زمان حضور
3 روز 1 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع



امیر: باز من یه خاصیتی دارم تو که کلا بی خاصیتی.
_ممنون واقعا اصن شرمندم کردی بااین تعریفت.
_خواهش میکنم داداش قابلی نداشت.
_پری رو چیکار کنیم؟ یعنی بامن نمیاد؟
_باهاش صحبت میکنم، اما اگه نخواست بیاد حق نداری باهاش بدحرف بزنی.
_اوکی.
_فعلا برو بخواب تا صب بیدار بودی.
_باشه فعلا.
به سمت اتاق امیر میرم و رو تـ*ـخت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان حافظه از دست رفته | *Fatemeh* کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MaRjAn، Z.a.H.r.A☆ و 14 نفر دیگر

*Fatemeh*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
1,877
امتیاز
163
زمان حضور
3 روز 1 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت_36
نگاهی به لباس‌هام میکنم.
"بااین وضع که نمیتونم برم بیرون، ضایس. برم از امیر یه دست لباس بگیرم."
به سمت اتاق امیر راه میوفتم دستم رو به سمت دستگیره میبرم اما با شنیدن صدای پری که از اتاق امیر میومد دستم رو عقب میکشم.
پری: اما امیر من نمیتونم برگردم. اما اگه پیش تو مزاحمم میرم.
‌امیر: پری من از بچگی با ارشام...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان حافظه از دست رفته | *Fatemeh* کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: MaRjAn، Z.a.H.r.A☆، YeGaNeH و 13 نفر دیگر

*Fatemeh*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
1,877
امتیاز
163
زمان حضور
3 روز 1 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع

*ارشام*

دو هفته بود که نه امیر رو دیدم نه از پری خبری دارم حوصله خودمم ندارم چه برسه به اونا.
هربار که زنگ میزدم صدای خندشون میومد اخرم امیر بی حوصله از اینکه حوابم رو بده سریع خدافظی میکرد.
اصلا انتظار نداشتم امیر اینجوری رفتار کنه اون همیشه پیشم بوده هروز.
طی یه تصمیم انی سویچ ماشین رو با کلید خونه امیر که خودش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان حافظه از دست رفته | *Fatemeh* کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MaRjAn، Z.a.H.r.A☆ و 15 نفر دیگر

*Fatemeh*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/8/20
ارسال ها
101
امتیاز واکنش
1,877
امتیاز
163
زمان حضور
3 روز 1 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع

امیر: خب ارشام خان چیزی میخوری؟
به امیر نگاه میکنم.
_چرا که نه? چی دارین؟
_تخم مرغ
_زحمت کشیدی.
_شوخی کردم، نمیری حالا! اخه گازم کجا بود، تو این وضعیت غذا بزارم؟ جوجه گرفتم بشین بخوریم. بخور جون بگیر میخوام بلانسبتش، عین چی ازت کار بکشم.
_تنت میخوارها.
_نه داداش ممنون خودم دستم میرسه.
پری پامیشه و سفره رو جمع...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان حافظه از دست رفته | *Fatemeh* کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: SelmA، MaRjAn، Z.a.H.r.A☆ و 14 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا