- عضویت
- 25/8/20
- ارسال ها
- 101
- امتیاز واکنش
- 1,877
- امتیاز
- 163
- زمان حضور
- 3 روز 1 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
از پلها بالا میرم و عین زندانی های توی کارتون، که یه میله به پاشون وصله و نمیتونن راه برن؛ خریدهارو پشت خودم، روی زمین میکشیدم.
به سمت در اتاقم رفتم، اما با صدای آرشام متوقف میشم وبه سمتش برمیگردم.
_بیا برو تو اتاق بـ*ـغلی من، اونجا اتاق مهمانه، توام ک دیگ اینجا مهمون نیستی.
با نیش باز و خندون، با یه تشکر سر سری خودم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان حافظه از دست رفته | *Fatemeh* کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: