خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,730
امتیاز
213
سن
19
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
«مهدیه»
صدای دعوای چند نفر عین خوره روی مخم بود و اجازه نمی‌داد که بخوابم! سعی کردم چشم‌هام رو باز کنم؛ ولی پلک‌هام یک میلی‌ متر هم تکون نخوردند! به حرف‌هاشون گوش دادم تا شاید بفهمم الان کجا هستم. زنی با صدای عصبی گفت:
-ببین مکس این دختر هنوز بهوش نیومده، باید صبر کنی!
-فلورا این دستور ملکه است من نمی‌تونم کاری بکنم!
مکس و فلورا دیگه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • تعجب
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 15 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,730
امتیاز
213
سن
19
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
ملکه چیزی زمزمه کرد که چند لحضه بعد خدمتکاری وارد شد و بعد از اینکه احترام گذاشت، گفت:
-امر بفرمایید ملکه.
ملکه ابهت خودش رو حفظ کرد و گفت:
-به فرمانده نیروها بگو که بیاد.
خدمتکار تعظیمی کرد و بعد از سالن خارج شد. به ملکه نگاه کردم که بدون هيچ حسی من رو تماشا می‌کرد. از ایستادن خسته شدم و همون جا روی زمین نشستم.
-تو خیلی بچه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 15 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,730
امتیاز
213
سن
19
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
با کنجکاوی به اون مرد خیره شدم و تمام حرکاتش رو زیر نظر گرفتم. حالا می‌تونستم چهره‌ی اون مرد رو واضح ببینم. چهره‌‌اش خیلی آشنا بود؛ ولی یادم نیست که کجا و کی اون رو دیدم! مرد به زنی که فکر کنم همسرش بود نگاه کرد و لبخندی زد؛ در همین لحظه آتان پسر اون مرد دوان دوان به سمت پدرش رفت و با حالتی پریشون چیزی به پدرش گفت که پدرش از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 13 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,730
امتیاز
213
سن
19
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
باورم نمی‌شد، این، این همون گردنبندیه که توی گردن منه! چند قدم عقب رفتم و سرم رو تکون دادم.
-این امکان نداره! نه، یک چیزی وسط درست نیست! من مطمئنم که اِوانا نیستم، من چیزی از این جا به یاد ندارم پس من نمی‌تونم اِوانا باشم!
دستم رو به سرم گرفتم و داد زدم:
-این دختر من نیستم!
با سیلی که توی گوشم خورد شوک زده چشم‌هام رو باز...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 13 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,730
امتیاز
213
سن
19
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
یک چیزی خیلی روی مخم بود، انگار که چیزی رو فراموش کرده باشم. بدون توجه به حرف‌های سایمون و ساشا یکم به مخم فشار آوردم که اون رویا رو به یاد آوردم. پاهام سست شد و روی زمین افتادم که سایمون و ساشا با تعجب به من نگاه کردند. من باور ندارم که اون دختر هستم، تازه اریک هم گفت که وقتی هجده ساله بشه بر می‌گرده.
هه، چه زود به اسم صداش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 14 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,730
امتیاز
213
سن
19
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
ناباور به ساشا نگاه کردم.
-من... من اون جا بودم، جسدهای زیادی بودند، دریا از خونشون قرمز شده بود.
دستم رو روی دهنم گذاشتم که سایمون اومد و من رو تکون داد.
-به خودت بیا دختر!
-من شما رو یادمه! سایمون و...
به ساشا نگاه کردم و ادامه دادم:
-ساشا به همراه هانا!
سایمون که از حرفم توی شوک بود، چند قدم عقب رفت و نگاهش رنگ غم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 12 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,730
امتیاز
213
سن
19
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
با تعجب به بلوم گفتم:
-خب همین جا بگو!
بلوم موهای نارنجی رنگش که بیشتر به قرمز می‌خورد رو کنار زد و دستم رو گرفت.
-بهتره داخل آلاچیق بشینیم و حرف بزنیم.
-اما این جا که آلاچیقی وج...
بلوم من رو چرخوند که آلاچیق خیلی خوشگلی رو وسط یک دریاچه بزرگ دیدم. آب دریاچه شفاف بود و موجودات خیلی زیری داخلش شنا می‌کردند و گل‌های نیلوفر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 13 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,730
امتیاز
213
سن
19
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
از وقتی اومدم توی آندلس خیلی چیز‌ها درمورد جادو و جنبل فهمیدم.
-من یک سوال داشتم. اگه یک وقت پری جادو بمیره چه اتفاقی برای صاحب جادو میوفته؟!
بلوم چشم از من گرفت و به منظره خیره شد و گفت:
-پری‌های جادو هرگز نمی‌می‌رند؛ اما اگه صاحب جادو بمیره پری جادو سرگردان می‌مونه تا اینکه صاحبش در یک بعد دیگه به دنیا بیاد.
باید تا این جا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 13 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,730
امتیاز
213
سن
19
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
ساشا و سایمون کنجکاو به من خیره شده بودند تا من هانا رو زنده کنم. لـ*ـبم رو به دندون گرفتم و با ناراحتی گفتم:
-چیزه من نمی‌تونم زنده‌اش کنم؛ ولی...
پوزخندی که گوشه‌ی لـ*ـب ساشا نشست حرفم رو قطع کرد، ساشا دستی داخل موهاش کشید و با تمسخر گفت:
-اوه خدای من، من چطور انتظار داشتم که این بچه بتونه هانا رو زنده کنه؟
بعد انگشت اشاره‌اش رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 15 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,730
امتیاز
213
سن
19
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
«برایان»
دستی داخل موهای مشکیم کشیدم و کلافه یک بار دیگه به دریا نگاه کردم‌. الان حدود یک و نیم روزه که خبری از مهدیه نیست و این همه رو نگران کرده. کامیلا همه‌ش بهانه می‌گرفت و گریه می‌کرد. نمی‌دونم چطور مهدیه اون رو ساکت می‌کرد. الان خیلی بهش نیاز داریم. وجود اون زندگی دوباره برای ماست و مرگش، مرگش مرگ سرزمین رو رقم می‌زنه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 15 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا