- عضویت
- 13/3/20
- ارسال ها
- 144
- امتیاز واکنش
- 2,730
- امتیاز
- 213
- سن
- 19
- زمان حضور
- 10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
انگشتم رو روی بینیام گذاشتم و رو به برایان گفتم:
-هیس! ممکنه کسی رو بیدار کنیم.
ولی برایان بیخیال با صدای عادی حرف میزد.
-مگه مهمه؟
پوفی کردم و با صدای عادیام گفتم:
-نصف روز که غیبم زده بود و حالا اگه ما رو با هم ببین چی درموردم فکر میکنن؟! میگم مطمئنی میخوای همین لباسا رو تنت داشته باشی؟
همین موقع صدای اهم اهم گفتن کسی...
-هیس! ممکنه کسی رو بیدار کنیم.
ولی برایان بیخیال با صدای عادی حرف میزد.
-مگه مهمه؟
پوفی کردم و با صدای عادیام گفتم:
-نصف روز که غیبم زده بود و حالا اگه ما رو با هم ببین چی درموردم فکر میکنن؟! میگم مطمئنی میخوای همین لباسا رو تنت داشته باشی؟
همین موقع صدای اهم اهم گفتن کسی...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: