خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,729
امتیاز
213
سن
18
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
وقتی که تمام ماجرا رو برای همه تعریف کردم، نفس راحتی کشیدم و سرم رو بلند کردم که با نگاه بهت زده‌شون روبه‌رو شدم. هیچ کدوم حرف نمی‌زدند و با چشم‌های از حدقه در اومده فقط نگاهم می‌کردند.
بالاخره بعد از چند دقیقه اولین کسی که به حرف اومد الکس بود:
-تو چیکار کردی؟!
-خب تعریف کردم.
الکس سرش رو تکون داد و گفت:
-تو نمی‌دونی چه کار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 14 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,729
امتیاز
213
سن
18
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
نگاه‌های خیره‌ی کسی رو روی خودم احساس کردم و سرم رو بالا گرفتم که با چشم‌های مرموز برایان مواجه شدم. تند سرم رو بسمت دیگه‌ای چرخوندم. احساس عجیبی بهم دست داد که نمی‌دونم چی بود. احساس اینکه برایان داره افکارم رو می‌خونه؛ ولی این غیرممکن بود. یادِ حرف سولینا افتادم که بهم گفت چقدر تابلو‌ام.
-خب پرنسس حالا چیکار کنیم؟!
از واژه‌ی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 14 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,729
امتیاز
213
سن
18
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
اخم‌هام رو توی هم کشیدم و دست به سـ*ـینه سر جام نشستم. هر دو به هم نگاه خشمگینی انداختیم و رومون رو به طرف دیگه‌ای برگردوندیم.
جان با صدای خسته‌ای گفت:
-به نظرتون توی این موقعیت این رفتار شما بچه ‌گونه نیست؟ الان پای کل مردم وسطه نه جون یک یا دو نفر! حتی اگه شما از خاندان سلطنتی باشید حق ندارید که این‌ طوری رفتار کنید.
زیر چشمی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 14 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,729
امتیاز
213
سن
18
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
جدیدا دیگه حتی دارم از موش هم می‌ترسم! واقعا آدم عجیبی هستم. یکم که به حرف خودم فکر کردم خنده‌ام گرفت. آخه اگه خودم به خودم بگم عجیب بقیه چی باید بگن؟
سری از روی تاسف برای خودم تکون دادم و شروع به راه رفتن کردم.
با دقت اطراف رو نگاه می‌کردم که شاید بفهمم از کجا اومدم؛ ولی من اون موقع همه‌ش سرم پایین بود و هیچ جایی رو به یاد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 13 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,729
امتیاز
213
سن
18
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
پس واقعا سولینا و پدر دوست بودند‌.
با صدای نادیا از فکر بیرون اومدم:
-این شنل رو چطور بهت داد؟ اصلا اون رو کجا دیدی؟!
لبخندی زدم و سعی کردم که یاد صحنه‌ی مرگش نیفتم؛ ولی هر کاری کردم نشد و اون صحنه‌ها برام زنده‌ شدند و حالم بد شد که نادیا با دیدن حالم نگران گفت:
-حالت خوبه مهدیه؟!
چندتا نفس عمیق کشیدم و سرم رو تکون دادم.
-چی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 16 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,729
امتیاز
213
سن
18
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
با شدت دستم رو به سمت زمین بردم؛ ولی توی چند سانتی متری زمین صدای نادیا توی گوشم پیچید و باعث شد دستم همون جا خشک بشه.
-خواهر، من رو ببخش که نمی‌تونم پیشت باشم.
من تا به حال هیچ خواهری نداشتم و کسی هم من رو اینطوری صدا نکرده بود. کم‌ کم عصبانیتم فروکش کرد و این برای خودم هم تعجب‌آور بود چون خیلی زود احساساتم عوض شدند.
به حالت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 14 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,729
امتیاز
213
سن
18
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
-نزدیک بود طلسمی که خواهرم رو زنده نگه می‌داشت رو نابود کنم.
بلوم صندلی رو کشید و کنارم نشست، دست‌هام رو توی‌ دست‌های سفید و ظریفش گرفت و گفت:
-بانو چرا دارید به خودتون دروغ می‌گید؟ شما با این کارتون باعث می‌شید پرنسس آزاد بشه.
-بلوم، من خیلی خودخواهم؟
بعد از این حرفم بادی وزید که موهام رو به بازی گرفت و احساس خوشایندی بهم دست...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 12 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,729
امتیاز
213
سن
18
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
دیگه از بس راه رفته بودم پاهام به گز گز افتاده بودند و نای راه رفتن نداشتم.
-این چه وضع کوچه ساختنه آخه؟ چرا اینقدر درهم؟!
درد آرنجم از یک طرف و درد پام هم از طرفی دیگه باعث شده بود که اعصابم خط خطی بشه.
داخل کوچه‌ا‌ی تاریک پیچیدم و به انتهاش رفتم. انتهای کوچه‌ دیوارِ نسبتا بلندی بود که کنارش یک قسمت خراب شده‌ای بود و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 11 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,729
امتیاز
213
سن
18
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
با استرس شنلم رو توی دستام مچاله کردم.
-چیکار کنم؟ برم دنبالش؟!
بالاخره دل رو زدم به دریا و دنبال اون گربه‌ی مرموز راه افتادم. تند تند علف‌ها رو کنار می‌زدم تا بهش برسم؛ اما اونم نامردی نکرد و سرعتش رو بالا برد. حدود پنج دقیقه همین ‌طور دنبالش دویدم تا اینکه پام به چیزی گیر کرد و با سر روی زمین افتادم. از درد ناله‌ای کردم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 10 نفر دیگر

آلیسا

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/3/20
ارسال ها
144
امتیاز واکنش
2,729
امتیاز
213
سن
18
زمان حضور
10 روز 23 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
آروم لای پلک‌هام رو باز کردم و به سقف خیره شدم. سقفی آشنا که من زیرش کلی خاطره داشتم. یک لحظه صبر کن! با عجله بلند شدم و با چشم‌هایی از حدقه در اومده اتاقم رو نگاه کردم. درسته من توی اتاقم بودم؛ ولی چطور ممکنه؟! من الان باید توی آندلس باشم! نکنه این یک خواب باشه؟
-مهدیه پاشو. باید بهم توی کارای خونه کمک بکنی.
این صدای مامان...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان آندلس | آلیسا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، Ghazaleh.A، MĀŘÝM و 11 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا