خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

کدوم شخصیت براتون جذاب تره؟


  • مجموع رای دهندگان
    20

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
فردا جلسه بود و خاله هم قول داده بود که منو هم وارد ماموریت کنه بانوی مرموزم که من هر بار یادم میرفت اسمش رو بپرسم چون قرار بود دنبال مجیکاور باشه اونجا بود و جزء به جزء همه چیز رو به من می‌گفت.
گم گم عالم رویا منو در خودش حل کرد به انتظار فردا...
با اولین پرتوی طلایی خورشد که روی صورتم تابید چشمام رو باز کردم.
یکی دیگه از خوبیای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازگشت بهار | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *ELNAZ*، ~XFateMeHX~، Saghár✿ و 18 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
خاله: خیلی خب فکر می‌کنم همه‎ی شماها بدونید که ما چرا اینجا جمع شدیم. من به بهار قول دادم در صورتی که ازش راضی باشم بهش اجازه‌ی حضور در این ماموریت رو بدم و حالا هم سر حرفم هستم اگر همه‌ی شما موافق باشید برای زود تر تموم شدن این ماجراها اگرم کسی مخالفتی داره بگه.
مازیار: من مخالفت دارم.
ابروهام از شدت تعجب بالا پرید!
انتظار مخالفت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازگشت بهار | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *ELNAZ*، ~XFateMeHX~، Saghár✿ و 20 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
اولی مازیار خان دمغ که عین اردک شده بود، و صد البته که من اینو یه جا تو ذهنم نگه میدارم تا بعد حالش رو سر جاش بیارم خیلی پرو شده چهار دفعه به روش خندیدما... ولی صبر کن دارم برات آقا مازیار.
دومی خود ماکرو بود که چهرش بی‌تفاوت بود و هیچ چیزی از توش پیدا نبود و این منو می‌ترسوند چون نمیتونستم پیش بینیش کنم سومی مریلا بود که خشم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازگشت بهار | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *ELNAZ*، ~XFateMeHX~، Saghár✿ و 18 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
- دلم تنگته باز هوام ابریه...
***
*چند روز بعد*
با خستگی خودم رو به اتاقم و تو چنج اتاق رو زمین سخت و سرد نشستم و دوباره سرم رو به زانوهام تکیه دادم.
بوی خوشایندی تو اتاقم حس کردم و بعد از اون حس خیلی خوب و دوست داشتنی.
خودشه.
سرم رو بلند کردم و صورتش که پشت شنل صورتیش پنهون بود خیره شدم.
- خوش اومدی، دلم برات تنگ شده بود.
حرفام...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازگشت بهار | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *ELNAZ*، ~XFateMeHX~، Saghár✿ و 20 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
فرشته: ... اولی نماد سرزمین‌ها و دومی کلید دو کلید اسرار آمیز... محل دقیق اونا رو فقط ملکه‌ها میدونن و راه استفاده از اونا رو، البته اون فقط شما شش نفر و چندتا از ملکه‌ها هستن که میتونن ازش استفاده کنن و باهاش راه کشتن شاهزاده و پرنسس سیاهی رو می‌دونن و البته چیزای دیگه‌ای هم هست که دونستنش برای شما اجبار نیست، اما این رو بدون فقط...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازگشت بهار | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *ELNAZ*، ~XFateMeHX~، Saghár✿ و 20 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
خاله: حرف نباشه آرسام، تو از هرکسی بهتر میدونی کجا ببریش، فقط از تو لک دربیار. مخصوصا حالا که خزانم نیست، میدونی تو این هفته چنبار مازیار خواسته ببینتش اما بهار اجازه نداده؟فقط برای تمرین از اتاقش بیرون میاد و خودش رو کاملا تو برج حبس کرده، آبنوسم میگه که حواسش سر تمرینا جمع نیست و مدام اشتباه می‌کنه، فکرش جای دیگس.
پوزخندی زدم؛
-...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازگشت بهار | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *ELNAZ*، ~XFateMeHX~، Saghár✿ و 20 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
اما غیر مستقیم که هوا هم برش نداره.
درحالی که میخواستم برم تو اتاقم مچ دستمرو گرفت و خشن نگاهم کرد؛
آرسام: ازت دعوت نکردم که بیای گفتم باید بیای، دستور ملکس که باید ببرمت حالام زود آماده شو منتظرم.
و بعد دستم رو ول کرد و در رو بست.
بهت زده تو جام میخ‌کوب شده بودم!
چرا خاله با من این کارو کرده؟ مگه نمی‌دونه ما از هم خوشمون نمیاد؟...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازگشت بهار | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *ELNAZ*، ~XFateMeHX~، Saghár✿ و 18 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
پوزخندی زد که حرصم رو دراورد؛
آرسام: قبل از رفتنت بلد بودی الانم امتحان کنی یادت میاد مثل کار با بعضی از قدرتات.
و بعد خودش پرید و سوار اون سفید مشکیه شد.
با ترس و لرز به سفیده نزدیک شدم که یه شیه کشید، جیغ زدم و عقب پریدم. آرسامم که اون صحنه رو دید از اسبش پایین پرید و زود جلوی سفید رفت که پاهاش رو بلند کرده بود.
آرسام: هیش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازگشت بهار | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *ELNAZ*، ~XFateMeHX~، Saghár✿ و 20 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
آرسام بهت زده گفت:
- تو داره یادت میاد!
تازه فهمیدم سوتی دادم.
اهی کشیدم و گفتم:
- هی یه چیزایی یادم میاد اما نه درستی، بعضی تصاویر و صحنه‌ها...
آرسام: چرا حرفی نزدی؟
باز داشت خشن می‌شد، با صدایی که می‌لرزید گفتم:
- چون که من مطمعن نیستم، به خوب شدنم ایمان ندارم، همه‌ی اینا و این خوابام از وقتی اینجا اومدم شروع شد.
آرسام: اینا از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازگشت بهار | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *ELNAZ*، ~XFateMeHX~، Saghár✿ و 20 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
از شدت هیجان دلم به پیچ و تاب افتاده بود، با این که هنوز می‌ترسیدم کلی کیف داشت تا جایی که نیش من تا بناگوش باز شده بود.
آرسام یه لحظه برگشت و منو با اون قیافه دید به زور خودش رو کنترل کرد نه نخنده خیلی زودم سرش رو برگردوند.
ولش بابا آب رو بچسب... از قتی یادمه عاشق آب و آب بازی بودم.
آرسام: آماده‌ای؟ میخوام دستت رو ول کنم.
به سختی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بازگشت بهار | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *ELNAZ*، ~XFateMeHX~، Saghár✿ و 20 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا