- عضویت
- 24/11/19
- ارسال ها
- 313
- امتیاز واکنش
- 1,888
- امتیاز
- 228
- محل سکونت
- اصفهان
- زمان حضور
- 5 روز 10 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
کنار تـ*ـخت خواب زن عمو نشسته بودم، دستان سرد زن عمو در دستانم بود. مدام از اینکه نامزدی احسان و عاطفه به پایان رسیده خدا را شکر میکرد، نمیدانم چرا ولی احساس میکردم احسان هم از این موضوع خوشحال است! شاید به خاطر خوشحالی مادرش، شاید هم خودش به این نتیجه رسیده بود که ازدواجش با عاطفه غلط است...
کنار تـ*ـخت خواب زن عمو نشسته بودم، دستان سرد زن عمو در دستانم بود. مدام از اینکه نامزدی احسان و عاطفه به پایان رسیده خدا را شکر میکرد، نمیدانم چرا ولی احساس میکردم احسان هم از این موضوع خوشحال است! شاید به خاطر خوشحالی مادرش، شاید هم خودش به این نتیجه رسیده بود که ازدواجش با عاطفه غلط است...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان همخونه شرقي | سمیه سادات هاشمی جزی کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: