- عضویت
- 24/11/19
- ارسال ها
- 313
- امتیاز واکنش
- 1,888
- امتیاز
- 228
- محل سکونت
- اصفهان
- زمان حضور
- 5 روز 10 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پنجاه و نه
امیر دستپاچه به سمت سعید دوید و دستی بر شانه سعید گذاشت.
- سعید خواهشا کاری به اون بدبخت نداشته باش، ولش کن جوابش رو نده. جون امير بيخيال سپيده بشو!
سعيد كه دلش يك هوا خوري ميخواست با پوزخند گفت:
- نگران نباش، فقط تماشا کن!
دکمه اتصال را زد و خیلی خونسرد شروع به...
امیر دستپاچه به سمت سعید دوید و دستی بر شانه سعید گذاشت.
- سعید خواهشا کاری به اون بدبخت نداشته باش، ولش کن جوابش رو نده. جون امير بيخيال سپيده بشو!
سعيد كه دلش يك هوا خوري ميخواست با پوزخند گفت:
- نگران نباش، فقط تماشا کن!
دکمه اتصال را زد و خیلی خونسرد شروع به...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان همخونه شرقي | سمیه سادات هاشمی جزی کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: