خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
هر آتشین گلی، که بر اطراف خاک ماست
از آتش دل و جگر چاک چاک ماست





دامن کشان ز خاک شهیدان گذشته ای
گردی، که دامن تو گرفتست، خاک ماست





سـ*ـاقی، برو، که باده گل رنگ بی لـ*ـبش
گر آب زندگیست که زهر هلاک ماست





پاکست همچو دامن گل چشم ما ولی
دامان یار پاک تر از چشم پاک ماست





دهقان سالخورده، که پاینده باد، گفت:
آنست آب خضر، که در جوی تاک ماست





درمان دل مجوی، هلالی، که درد عشق
خاص از برای جان و دل دردناک ماست


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
عکس آن لبهای میگون در نوشیدنی افتاده است
حیرتی دارم که: چون آتش در آب افتاده است؟





ظاهرست از حلقهای زلف و ماه عارضت
در میان سایه هر جا آفتاب افتاده است





چون طبیب عاشقانی، گه گه این دل خسته را
پرسشی میکن، که بیمار و خراب افتاده است





بلبل افغان میکند هر لحظه بر شاخی دگر
جلوه گل دیده و در اضطراب افتاده است





چون هلالی را بخاک آستانش دید گفت:
این گدا را بین، که بس عالی جناب افتاده است


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
مه ز جور فلک دوتا شده است؟
یا ز مه پاره ای جدا شده است





دل ز دستم شد و نیامد باز
تا بدست که مبتلا شده است؟





زلف را بیش ازین بباد مده
که بسی فتنه در هوا شده است





نیست گل در چمن که بی رخ تو
غنچه را پیرهن قبا شده است





با هلالی چه دشمنیست ترا؟
شیوه دوستی کجا شده است؟


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
رفتست عزیز من و مکتوب نوشتست
یوسف خبر خویش بیعقوب نوشتست





شد نامه محبوب خط بندگی من
من بنده آن نامه که محبوب نوشتست





گفتست: بخواند سگِ آن کوی سلامم
بنگر که: سلامی بچه اسلوب نوشتست





باز این خط خوب و رقم تازه بلاییست
این تازه رقم را چه بلا خوب نوشتست؟





بر نامه سیاهی طلبد آیت رحمت
ما طالب آنیم که مطلوب نوشتست





بر صفحه رخسار تو آن خط دلاویز
یارب! قلم صنع چه مرغوب نوشتست؟





یاری که بمن نامه نوشتست، هلالی
عیسیست، شفانامه بایوب نوشتست


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
دارم شبی، که دوزخ از آن شب علامتست
از روز من مپرس، که آن خود قیامتست





یارب! ترحمی، که ز سنگ جفای چرخ
ما دل شکسته ایم و زهر سو ملامتست





بر آستان عشق سر ما بلند شد
وین سر بلندی از قد آن سروقامتست





رفتن ز کوی او کرمی بود از رقیب
این هم که رفت و باز نیامد کرامتست





ثابت قدم فتاده هلالی براه عشق
او را درین طریق عجب استقامتست!


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
ماه من، عیدست و شهری را نظر بر روی تست
روی تو چون ماه عید و ماه نو ابروی تست





روشن آن چشمی که ماه عید بر روی تو دید
شادی آن کس که روز عید در پهلوی تست





می رود هر کس بطوف عید گاه از کوی تو
من ز کویت چون روم؟ چون عید گاهم کوی تست





در صباح عید، اگر مشغول تکبیرند خلق
بر زبانم از سحر تا شام گفت و گوی تست





گر بیندازی خدنگی از کمان ابرویت
بر دل و بر سـ*ـینه من منت ابروی تست





روز عید و مایل خوبان ز هر سو عالمی
میل من از جمله خوبان عالم سوی تست





هر کسی هندوی خود را شاد سازد روز عید
شاد کن مسکین هلالی را، که او هندوی تست


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
دلم بسینه سوزان مشوش افتادست
دل از کجا؟ که درین خانه آتش افتادست





خوشیم با غم عشقت، که وقت او خوش باد!
چه خوش غمیست! که ما را باو خوش افتادست





صفای باده و رخسار ساده هوشم برد
نوشیدنی و سـ*ـاقی ما هر دو بی غش افتادست





بخط و خال رخ آراستی و حیرانم
که این صحیفه بغایت منقش افتادست





گهی که بر سر عشاق راند ابرش ناز
کدام سر، که نه در پای ابرش افتادست؟





برسم تحفه کشم نقد عمر در پایش
ولی چه سود؟ که آن سرو سر کش افتادست





گرفت نور تجلی شب هلالی را
که روی خوب تو در جلوه مهوش افتادست


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
عشقبازی چه بلا فکر خطایی بودست!

عشق خود عشق نبودست، بلایی بودست

کاش بینند بی خبران حسن ترا

تا بدانند که ما را چه خدایی بودست

در دیاری که گل روی ترا پروردند

خوش بهاری و فرح بخش هوایی بودست!

عهد کردی که وفا پیشه کنی، جهد بکن

تا بدانم که درین عهد وفایی بودست

باغ فردوس زمینست که آنجا روزی

سرو گل پیرهنی، تنگ قبایی بودست

بعد مردن بسر تربت من بنویسید

کین عجب سوخته بی سرو پایی بودست!

چاره درد هلالیست بلای غم عشق

عشق را درد مگویی، که بلایی بودست


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
راه وفا پیش گیر، کان ز جفا خوشترست

گر چه جفایت خوشست، لیک وفا خوشترست

روی چو گل برگ تو از همه گلها فزون

کوی چو گلزار تو از همه جا خوشترست

هجر بتان ناخوشست، سرزنش خلق نیز

دیدن روی رقیب از همه ناخوشترست

بارخش، ای نقشبند، دعوی صورت مکن

صنعت خود را مبین، صنع خدا خوشترست

کاش براهت سرم سوده شود همچو خاک

زانکه چو من عاشقی بی سر و پا خوشترست

محتسب، از نقل و می منع هلالی مکن

کز ورع و زهد تو شیوه ما خوشترست


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
دلهای مردمان بنشاط جهان خوشست

در دل مرا غمیست، که خاطر بآن خوشست

چون نیست خوشدل از تن زارم سگ درش

سگ بهتر از کسی، که باین استخوان خوشست

خوش نیست چشم مردم بیگانه جای یار

چون یار من پریست ز مردم نهان خوشست

از درد ناله کردم و درمان من نکرد

گویا دلش بدرد من ناتوان خوشست

سلطان ملک هستی باشد خیال دوست

این سلطنت بکشور ما جاودان خوشست

ناصح، عمارت دل ویران ما مکن

بگذار تا خراب شود، کان چنان خوشست

بر آستان یار هلالی نهاد سر

او را سر نیاز برین آستان خوشست


اشعار هلالی جغتایی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا