خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
عجب! که رسم وفا هرگز آن پری داند
پری کجا روش آدمی گری داند؟





دلم بعشوه ربود اول و ندانستم
که آخر اینهمه شوخی و دلبری داند





بعاشقان ستم دوست عین مصلحتست
که شاه مصلحت کار لشکری داند





حدیث لعل خود از چشم درفشانم پرس
که قدر گوهر سیراب گوهری داند





بناز گفت: هلالی کمینه بنده ماست
زهی سعادت! اگر بنده پروری داند


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
جهان و هر چه درو هست پایدار نماند
بیار باده، که عالم بیک قرار نماند





غنیمتی شمر، ای گل، نوای عشرت بلبل
که برگ ریز خزان آید و بهار نماند





تو سرخوش باده نازی، ولی مناز، که آخر
ز مستییی ، که تو داری، بجز خمار نماند





بسی نماند که: خاکم ز تند باد فراقت
روان بگردد و زان گرد هم غبار نماند





به روز هجر، هلالی، ز روزگار چه نالی؟
معینست که: این روز و روزگار نماند


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
دلم رفت و جان حزین هم نماند
ز عمر اندکی ماند و این هم نماند





سرم خاک آن در شد و زود باشد
که گردش بروی زمین هم نماند





نشسته بخون مردم چشم، دانم
که در خانه مردم نشین هم نماند





چه هر دم بناز افگنی چین بر ابرو؟
مناز، ای بت چین، که چین هم نماند





گر افتاده خاکساری بمیرد
سهی قامت نازنین هم نماند





هلالی، اگر نیست حالت چو اول
مخور غم، که آخر چنین هم نماند


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
پیش از روزی، که خاک قالبم گل ساختند
بهر سلطان خیالت کشور دل ساختند





صد هزاران آفرین بر کلک نقاشان صنع
کز گل و آب این چنین شکل و شمایل ساختند





خوبرویان را جفا دادند و استغنا و ناز
بر گرفتاران، بغایت، کار مشکل ساختند





کار ما این بود کز خوبان نگه داریم دل
عاقبت ما را ز کار خویش غافل ساختند





آه! ازین حسرت که: هر جا خواستم بینم رخش
پیش چشم من هزاران پرده حایل ساختند





هر کجا رفتند خوبان، به شد از باغ بهشت
خاصه آن جایی که روزی چند منزل ساختند





می تپم، نی مرده و نی زنده، بر خاک درش
همچو آن مرغی، که او را نیم بسمل ساختند





منظر عیش هلالی از فلک بگذشته بود
خیل اندوه تو با خاکش مقابل ساختند


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
پیش از روزی، که خاک قالبم گل ساختند
بهر سلطان خیالت کشور دل ساختند





صد هزاران آفرین بر کلک نقاشان صنع
کز گل و آب این چنین شکل و شمایل ساختند





خوبرویان را جفا دادند و استغنا و ناز
بر گرفتاران، بغایت، کار مشکل ساختند





کار ما این بود کز خوبان نگه داریم دل
عاقبت ما را ز کار خویش غافل ساختند





آه! ازین حسرت که: هر جا خواستم بینم رخش
پیش چشم من هزاران پرده حایل ساختند





هر کجا رفتند خوبان، به شد از باغ بهشت
خاصه آن جایی که روزی چند منزل ساختند





می تپم، نی مرده و نی زنده، بر خاک درش
همچو آن مرغی، که او را نیم بسمل ساختند





منظر عیش هلالی از فلک بگذشته بود
خیل اندوه تو با خاکش مقابل ساختند


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
عاشقان، هر چند مشتاق جمال دلبرند
دلبران بر عاشقان از عاشقان عاشق ترند





عشق می نازد بحسن و حسن می نازد بعشق
آری، آری، این دو معنی عاشق یکدیگرند





در گلستان گر بپای بلبلان خاری خلد
نو عروسان چمن صد جامه بر تن میدرند





جان شیرین با لـ*ـبت آمیخت، گویا، در ازل
گوهر جان من و لعل تو از یک گوهرند





ای رقیب، از منع ما بگذر، که جانبازان عشق
از سر جان بگذرند، اما ز جانان نگذرند





مردم و رحمی ندیدم زین بتان سنگدل
من نمی دانم مسلمانند، یا خود کافرند؟





با تن لاغر، هلالی، از غم خوبان منال
تن اگر بگداخت، با کی نیست، جان می پرورند


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
رند لـ*ـب تشنه چرا جام شرابی نزند؟
چون کسی بر جگر سوخته آبی نزند





هر که خواهد که دمی جام کشد، همچو حباب
خیمه عشق چرا بر سر آبی نزند؟





شهر ویران کنم از اشک خود، ای گنج مراد
تا دم از عشق تو هر خانه خرابی نزند





با همه مشک فشانی نتواند سنبل
که خم زلف ترا بیند و تابی نزند





یار بد خوست، هلالی، طمع خام مکن
با حذر باش، که شمشیر عتابی نزند


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
چو ترک من هـ*ـوس مجلس نوشیدنی کند
هزار عاشق دل خسته را کباب کند





خراب چون نشوم از کرشمهای کسی
که در کرشمه اول جهان خراب کند؟





شدم ز حسرت او در نقاب خاک و هنوز
بخاک من چو رسد روی در نقاب کند





چه طالعست که ناگاه بر سرم روزی
اگر فرشته رحمت رسد عذاب کند؟





تپیدن دل من روز هجر دانی چیست؟
برای دیدن روی تو اضطراب کند





ز خواب چشم گشایی و فتنه انگیزی
تو آفتی، نگذاری که فتنه خواب کند





نمود وعده دیدار و دیدمش در خواب
نگویمش، که مبادا بآن حساب کند





چو سایه روی هلالی بخاک یکسان باد
اگر ز سایه تو رو بآفتاب کند


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
هرگز آن شوخ بما غیر نگاهی نکند
آن هم از ناز کند گاهی و گاهی نکند





می روم بر سر راهش بامید نظری
آه! اگر بگذرد آن شوخ و نگاهی نکند





این همه ناله، که من می کنم از درد فراق
هیچ ماتم زده خانه سیاهی نکند





حاصل عشق همین بس که: اسیر غم او
دل بمالی ندهد، میل بجاهی نکند





زاهدا، گر هـ*ـوس باده و شاهد گنهست
بنده هرگز نتواند که گناهی نکند





سوی هر کس که بدین شکل و شمایل گذری
کی تواند که ترا بیند و آهی نکند؟





چون هلالی شرفی یافتم از بندگیت
کس چرا بندگی همچو تو شاهی نکند؟


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
گر کسی عاشق رخسار تو باشد چه کند؟
طالب دولت دیدار تو باشد چه کند؟





شوخی و بی خبر از درد گرفتاری دل
دردمندی که گرفتار تو باشد چه کند؟





چه غم از سـ*ـینه ریش و دل افگار مرا؟
سـ*ـینه ریشی که دل افگار تو باشد چه کند؟





قصد جان و دل یاران بود اندیشه تو
بیدلی کز دل و جان یار تو باشد چه کند؟





ای طبیب دل بیمار، بگو، بهر خدا
کان جگر خسته، که بیمار تو باشد چه کند؟





گوش بر گفته احباب توان کرد ولی
هر کرا گوش بگفتار تو باشد چه کند؟





می کند بی تو، هلالی، همه شب ناله زار
ناتوانی که دلش زار تو باشد چه کند؟


اشعار هلالی جغتایی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا