Mohadeseh.f
مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
- عضویت
- 24/7/18
- ارسال ها
- 1,355
- امتیاز واکنش
- 29,315
- امتیاز
- 418
- سن
- 26
- محل سکونت
- •بیــــگ هــوپ•
- زمان حضور
- 124 روز 6 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
خامه رو گذاشتم توی یخچال و به سمت اتاقمون رفتم. خیلی بی سر و صدا آماده شدم و گوشیم و گذاشتم توی کیف کوچیکم!
از خونه رفتم بیرون که دوباره اون زنِ ، نرجس خانوم جلو راهم سبز شد. لبخندی زدم و گفتم:
- سلام!
با مهربونی گفت:
- سلام عزیزم، خوبی؟
- ممنون.
نگاهی به صورتم انداخت و گفت:
- بارداری؟
با تعجب گفتم:
- من؟...
از خونه رفتم بیرون که دوباره اون زنِ ، نرجس خانوم جلو راهم سبز شد. لبخندی زدم و گفتم:
- سلام!
با مهربونی گفت:
- سلام عزیزم، خوبی؟
- ممنون.
نگاهی به صورتم انداخت و گفت:
- بارداری؟
با تعجب گفتم:
- من؟...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان خواهر شوهر | محدثه فارسی کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: