خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است. هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

قصه

  1. Kilwa

    داستان کوتاه پچ پچ

    یک شب نینو بال‌های کوچکش را تکان داد و گفت: «فردا می‌خواهم پرواز یاد بگیرم.» شاهینِ پدر گفت: «حالا زود است دخترم. چند روز دیگر صبر کن!» شاهینِ مادر گفت: «از برادرهایت یاد بگیر. ببین چه ساکت نشسته‌اند و صدایشان در نمی‌آید.» نینو جواب نداد و رفت ته لانه پیش برادرهایش تا بخوابد. کمی بعد پدر گفت...
  2. Kilwa

    ماجرای پینگو

    ماجراهای پینگو خوش‌شانسی برای پینگو نویسنده: اوتمار گوتمن تصویرگر: تونی وُلف مترجم: کیوان جلالیان به نام خدا سگ دریایی، بشکۀ چوبی کهنه‌ای پیدا کرده بود. با خودش گفت: «آخ جان! با آن می‌شود، سُرسُره بازی کرد!» و شروع کرد به کندن چوب‌های یک طرف آن. در همین لحظه پینگو هم از راه رسید. سگ از...
  3. Kilwa

    قصه مورچه پا شکسته

    اتل متل یه مورچه / قدم می زد تو کوچه... اتل متل یه مورچه / قدم می زد تو کوچه اومد یه کفش ولگرد / پای اونو لگد کرد مورچه پا شکسته / راه نمی ره نشسته با برگی پاشو بسته / نمی تونه کار کنه دونه هارو بار کنه / تو لونه انبار کنه مورچه جونم تو ماهی / عیب نداره سیاهی / خوب بشه پات الهی
  4. سیده کوثر موسوی

    قصه من آرزو دارم

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره آرزو کردن قصه شب “من آرزو دارم”: نوید از پدرش پرسید:”آرزو یعنی چه؟” پدر کمی موهایش را خاراند و جواب داد:”آرزو! آرزو یعنی هر چیزی را که دوست داری داشته باشی. یعنی چیزی بهتر از اینکه هستی و یا داری.” نوید گفت:”نمی فهمم. یعنی چه؟” پدر گفت:”ممکن است در حال حاضر خیلی...
  5. سیده کوثر موسوی

    قصه چگونه گاو روی زمین پیدا شد

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره کمک کردن قصه شب “چگونه گاو روی زمین پیدا شد”: در روزگاران خیلی خیلی دور، ستاره ای در آسمان بود که گاو نام داشت. آن وقت ها مردم زمین هایشان را به سختی شخم می زدند. آنها خیلی زحمت می کشیدند و تلاش می کردند، اما فقط می توانستند هر شش روز یک بار غذا بخورند. روزی،...
  6. سیده کوثر موسوی

    قصه تبر و درخت سپیدار

    قصه تبر و درخت سپیدار: روزی تبر در جنگل گردش می کرد. به هر درختی که می رسید. ضربه ای می زد و به آنها می گفت: ” اینجا، من اربابم! اگر دلم بخواهد، همه شما را می برم.” همین طور که می رفت و حرف می زد، چشمش به درخت سپیدار زیبایی افتاد. دلش خواست او را اذیت کند. ایستاد و گفت : ” آهای درخت سپیدار...
  7. سیده کوثر موسوی

    قصه داداش کوچولوی لیلا

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره بزرگ شدن قصه شب: داداش کوچولوی لیلا، بر اساس یک افسانه مازندرانی است. مازندران یکی از استان‌های ایران است. مردم آنجا به زبان مازندرانی صحبت می‌کنند. آب و هوای مازندران معتدل است. در آنجا باران زیادی می‌بارد و همه جا سرسبز و زیباست. برنج و مرکباتی مانند پرتقال...
  8. سیده کوثر موسوی

    قصه یونگ کیونگ پیونگ

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره عاقل بودن آنانسی یکی از قصه های معروف مردم سرزمین آفریقاست. آفریقا یکی از قاره های بزرگ روی کره زمین است. کشورهایی مانند تونس، مصر، زامبیا، غنا، کنیا و … در این قاره هستند. مردم این قاره به زبان های مختلف صحبت می کنند و دین های متفاوتی دارند. قصه شب”یونگ کیونگ...
  9. سیده کوثر موسوی

    قصه خرگوش گریز پا

    قصه ای کودکانه درباره مادر قصه شب”خرگوش گریزپا”: روزی روزگاری خرگوش کوچولویی بود که با مادرش زندگی می کرد. بعضی وقت ها او از دست مادرش ناراحت می شد و تصمیم می گرفت که از او جدا شود. مادرانه یک روز به مادرش گفت:”من می خواهم جایی بروم که تو را نبینم.” مادرش گفت:”هر جا بروی من هم به دنبالت می...
  10. سیده کوثر موسوی

    قصه سفید برفی قسمت دوم

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره حسادت در ادامه ی قسمت اول هفت کوچولو فکر کردند که سفیدبرفی دیگر مرده است. آنها خیلی غمگین و غصه دار شدند. اما ناگهان یکی از برادرها گل سر را دید. آن را برداشت و ناگهان اتفاق عجیبی افتاد. سفید برفی دوباره نفس کشید و زنده شد. هفت کوچولو خیلی خوشحال شدند و از...
  11. سیده کوثر موسوی

    قصه سفید برفی قسمت اول

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره حسادت سفید برفی یکی از داستان های معروف کودکان است. بیستر از صد سال پیش، برادران گریم در کشور المان، افسانه ها و قصه های بسیاری را جمع کردند. قصه سفیدبرفی یکی از همین افسانه های برادران گریم است. ملکه مغروری ، در سرزمینی زندگی می کرد. او هر روز در برابر آینه...
  12. سیده کوثر موسوی

    قصه فروردین آوازه خوان

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره ماه فروردین قصه شب “فروردین آوازه خوان”: خورشید خانم مثل همیشه در آسمان نشسته بود که صدای آواز زیبایی شنید. این آواز دختر فروردین بود. خورشید خانم لبخندی زد و گفت: “صدای آواز فروردین می آید. فهمیدم! حالا نوبت اوست.” همیشه همین طور بود. فروردین ماه از همه بچه های...
  13. سیده کوثر موسوی

    قصه صد آرزو

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره عید نوروز قصه شب “صد آرزو”: امید توی اتاق کنار سفره هفت سین نشسته بود و به چیزهایی که توی سفره بود نگاه می کرد. خیلی قشنگ بودند. توی سفره تنگ ماهی بود، سیب بود، شیرینی و تخم مرغ بود، آینه و شمع هم بود. حتی توی یک کاسه چند سکه پول بود. فقط امید کنار سفره نشسته...
  14. سیده کوثر موسوی

    قصه چگونه ماناباس به آتش دست یافت ؟

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره گول خوردن بومیان آمریکا مردمانی هستند که از سالهای بسیار دور در آمریکا زندگی می کنند. آنها مردمانی با فرهنگ و با هنر هستند و قصه های بسیاری برای بچه ها ی خود دارند. قصه شب “چگونه ماناباس به آتش دست یافت؟”: در روزگاران قدیم جز پیرمرد جادوگر که به همراه دو دخترش...
  15. سیده کوثر موسوی

    قصه خرگوش و شیر

    مثنوی معنوی یکی از منابع شعری کهن ایران است. مثنوی مجموعه ای از حکایت های زیبای ادبی و فلسفی است. بعضی از حکایت ها، آن قدر زیبا هستند که مناسب همه گروه های سنی است. قصه خرگوش و شیر بازنویسی شده از کتاب قصه هایی برای خواب کودکان است. جنگل سرسبزی بود که پر از حیوان ها و پرندهای گوناگون بود.خرگوش...
  16. سیده کوثر موسوی

    قصه سدنا و پادشاه مرغان نوروزی

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره مهربانی قصه سدنا و پادشاه مرغان نوروزی: اسکیموها مردانی هستند که در قطب شمال زندگی می کنند. اسکیموها در کانادا آمیریکای شمالی و در شمال روسیه زندگی میکنند. قطب شمال شش ماه از سال پوشیده از برف و سرما است. سدنا دختری بسیار زیبا با موهای بلند به سیاهی آسمان نیمه...
  17. سیده کوثر موسوی

    قصه دم دوز

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره مهربانی دم دوز یک افسانه ایرانی ست. ممکن است شبیه این داستان را زیاد شنیده باشید، اما این افسانه هم شنیدنی است. قصه شب”دم دوز”: یکی بود، یکی نبود. پیرزنی بود که توی خانه ای زندگی می کرد و به اندازه خودش بخور و نمیر، اندوخته داشت. آنقدر که نیازش به در و همسایه...
  18. سیده کوثر موسوی

    قصه پسرک و روباه

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره نادانی قصه شب”پسرک و روباه”: یکی بود یکی نبود، در یک گوشه دنیا پسرکی بود که موقع رفتن به کلیسا همیشه باید از جنگل می گذشت. روزی موقع رد شدن از جنگل به جایی رسید که خالی بود و درخت نداشت. آنجا روباهی روی سنگ بزرگی دراز کشیده و خوابیده بود. روباه که خواب بود پسرک...
  19. سیده کوثر موسوی

    قصه گربه ای که سبیل هایش را از دست داد

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره اذیت کردن قصه شب “گربه ای که سبیل هایش را از دست داد”: روزی، روزگاری گربه ای بود که بسیار بی رحم بود و قبل از خوردن موش ها تا می توانست آنها را آزار می داد. یک شب این گربه بی رحم که خیلی هم شکمو و پرخور بود، آنقدر موش خورد و خورد که از شدت پرخوری دراز به دراز...
  20. سیده کوثر موسوی

    قصه صدای بهار

    قصه ای کودکانه و آموزنده درباره فصل یهار قصه شب “صدای بهار”: یکی از روزهای آخر زمستان بود. سارا روی پله های ایوان نشسته بود و به باغچه نگاه می کرد. از گل و سبزه خبری نبود. درخت سیب و درخت گیلاس توی باغچه خشک و بی برگ بودند. سارا با خودش فکر کرد که چرا درخت های خانه گل نمی دهند. چرا شکوفه نمی...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا