خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

داستان کوتاه

  1. ozan♪

    زندگی در تنه درخت

    زندگی در تنه درخت غالباً فکر می‌کردم که اگر مجبورم می‌کردند در تنه درخت خشکی زندگی کنم و در آنجا هیچ مشغولیتی جز نگاه کردن به آسمان بالای سرم نداشته باشم، آنوقت هم کم کم عادت می‌کردم. آنجا هم به انتظار گذشتن پرندگان و یا به انتظار ملاقات ابر‌ها، وقت خود را می‌گذراندم، مثل اینجا در زندان که...
  2. Meysa

    داستان کوتاه بره ابر سفید

    یک بادبادک بود که دنبال دوست می‌گشت. یک روز توی فیس بوک با یک باد آشنا شد. از آن روز به بعد باهم چت کردند. یک روز گذشت، دو روز گذشت، روز سوم باهم قرار گذاشتند، کنار یک ابر پنبه‌ای سفید که شکل بره بود یکدیگر را ببینند. بادبادک خیلی خوش‏حال شد. حمامی رفت. سر و رویی شست. مویی شانه کرد. ابرویی کمان...
  3. Meysa

    داستان کوتاه مسواک شتره

    یک شتره بود. یا شاید هم نبود. آخه شتره توی خانه نبود. چون مسواکش را گم کرده بود. برای همین رفته بود بیرون تا مسواکش را پیدا کند. تا مارمولک را دید، گفت: «تو مسواک منو ندیدی؟ می خوام دندونام رو مسواک کنم.» مارمولک دُمش را تکان داد و گفت: «نه که ندیدم، آخه مسواک تو به چه درد من می خوره.» شتره رفت...
  4. آموزش وان شات {One shot} چیست؟

    بسم هو با عرض سلام خدمت همراهان عزیز رمان 98 توضیحاتی در مورد وان شآت داده می‌شود، لطفا مطالعه کنید تا در زمان شروع و یا تایپ به مشکل نخورید. وان شات و یا One shot به معنای صحنه‌ یا قسمتی ست که توسط فردی به عنوان برداشتی از یک صحنه‌ی رمان در قالب داستانی کوتاه ارائه می‌شود. که در این داستان،...
  5. Saghár✿

    نقد و بررسی داستان کوتاه بطلان حیات | Saghar کاربر انجمن رمان ٩٨

    به نام نامش نام داستان کوتاه: بطلان حیات نویسنده: ساغر هاشمی مقدم ناظر: ^ ناریــــــــن ^ ژانر: تراژدی لینک اثر: داستان کوتاه بطلان حیات | Saghar کاربر انجمن رمان 98 منتقدین: Afsa الهه آذری مقدم خلاصه: در شبی که قرص ماه کامل می‌شود، درست در همان ساعتی که گرگ ‌صفتان زوزه‌کشان از لانه‌های خود...
  6. داستان کوتاه مجموعه آن شب | محمد زارعی کاربر انجمن رمان ۹۸

    عنوان اثر: مجموعه آن شب ژانر: اجتماعی، عاشقانه، تراژدی نویسنده: محّمد زارعی ناظر: ^ ناریــــــــن ^ خلاصه اثر: «گاهی وقتا باید حس کنی جز خودت برای یه نفر دیگه هم مهمی؛ اونقدر مهم که کل وجودت رو به آ*غو*ش بکشه و عاشقانه نوازشت کنه. نوازشی از جنس دوست داشتن، نوازشی که چشمات رو بسته نگه داره و...
  7. فاطمه مقاره

    داستان های کوتاه به زبان انگلیسی

    کودی و خواهرش آپریل تصمیم می گیرند که یک سگ داشته باشند. آنها به سمت مغازه فروش حیوانات خانگی می روند تا نگاهی به آنجا بیندازند. Cody and his sister April decide they want a dog. They head down to the local pet store and have a look around. مغازه فروش حیوانات خانگی بسیار کوچک است و...
  8. amir.m

    داستانک سایمون و رویس | amir.m کاربر انجمن رمان 98

    داستانک سایمون و رویس نویسنده: amir.m کاربر انجمن رمان 98 ژانر: طنز خلاصه: مثل همیشه اختلافی بین سایمون و رویس، دو دوست قدیمی وجود اومده. اما این بار، از دفعه های قبل، خیلی بدتره!
  9. Jãs.I

    داستان کوتاه گسست | Jãs.I کاربر انجمن رمان‌ 98

    نام داستان کوتاه: گسست ژانر: معمایی، جنایی-پلیسی نویسنده: Jãs.I کاربر انجمن رمان 98 ناظر: The unborn خلاصه: عماد کبیری یك کارمند ساده‌ است. زندگی ساده‌ای دارد و طبق روال عادی پیش می‌رود. اما عماد رازی دارد، که کم‌کم زندگی‌اش را مختل و توان انجام هرکاری را از او سلب می‌کند. چه می‌شود اگر اشتباهی...
  10. SHahryar

    توبه فریب | پوررضا آبی‌بیگلو کاربر انجمن رمان ۹۸

    بسم الله الرحمن الرحیم نام داستان کوتاه: توبه فریب نویسنده: پوررضا آبی‌بیگلو کاربر انجمن رمان ۹۸ ژانر: تراژدی، عاشقانه زاویه دید: سوم شخص بافت: ادبی سطح: برگزیده ناظر: Ryhwn ویراستار: *RoRo* خلاصه: مردی که در چند عمر نخستینش شرارت‌های بسیار می‌کرد، اکنون چاقو غلاف کرده و دیگر پِی جنگ و ستیز...
  11. . faRiBa .

    نقد و بررسی داستان کوتاه آقاجان | fariba.82 کاربر انجمن رمان ۹۸

    نام داستان کوتاه: آقاجان نام نویسنده: fariba.82 ژانر: تراژدی، درام خلاصه: روزهای تنهایی و تلخی نبود آقاجان، عجیب با دخترک پردرد عجین شده بود. حال دخترک مانده و روزها و شب‌هایی که منتظر دیدار آقاجانش است! (براساس داستان واقعی) لینک داستان کوتاه: https://forum.roman98.com/threads/30042/
  12. yeganeh yami

    گربه زیر باران | ارنست همینگوی

    ایتالیایی‌ها از راه دور می‌آمدند تا بنای یادبود جنگ را ببینند. بنای یادبود از برنز ساخته شده بود و زیر باران برق می‌زد. باران می‌بارید. آب باران از نخل‌ها چک‌چک می‌ریخت. آب توی چاله‌های جاده‌های شنی جمع شده بود. دریا زیر باران به صورت خطی طویل به ساحل می‌خورد و می‌شکست و، روی ساحل، لغزان به عقب...
  13. yeganeh yami

    دفترچه ی خاطرات یک دوشیزه | آنتون پاولوویچ چخوف

    15 اکتبر امروز از صبح باران سیل آسایی می بارید. با وجود این طفلک مثل روزهای قبل،از صبح زود در مقابل اتاق من قدم می زند . دلم سوخت و برای این که تشویقش کرده باشم چشمکی به او زده و بـ*ـو*سه ی هوایی برایش فرستادم . با لبخند دلپذیری جوابم داد. راستی او کیست ؟ خواهرم واریا می گوید که این مرد عاشق اوست و...
  14. yeganeh yami

    آدم مغرور | آنتوان چخوف

    این ماجرا در جشن عروسی تاجری موسوم به سینریلف اتفاق افتاد. ندورزف ــ جوانی بلند قامت با چشم های ور قلمبیده و کله ی از ته تراشیده و فراک دو دم ــ که ساقدوش عروس و داماد بود، در جمع دختران جوان ایستاده بود و داد سخن می‌داد: ــ زن، باید خوشگل باشد ولی مرد، اگر هم خوش تیپ نبود غمی‌ نیست؛ چیزی که...
  15. yeganeh yami

    جشن فرخنده | جلال آل احمد

    «داستان کوتاه «جشن فرخنده» جلال آل احمد» ظهر که از مدرسه برگشتم بابام داشت سرحوض وضو می‌گرفت، سلامم توی دهانم بود که باز خورده فرمایشات شروع شد: - بیا دستت را آب بکش، بدو سر پشت‌بون حوله‌ منو بیار. عادتش این بود. چشمش که به یک کداممان می‌افتاد شروع می‌کرد، به من یا مادرم یا خواهر کوچکم. دستم را...
  16. yeganeh yami

    زیر درخت لیل | هوشنگ گلشیری

    چهار نفر بودیم. من و احمد و دو محمدعلی. احمد تاجر است. یكی از محمدعلی‌ها شاعر بود و آن یكی داستان هم می‌نویسد. حالا شاعر لیل شده‌ است. من داستان‌نویسم، اما این‌كه می‌نویسم دیگر داستان نیست، سفرنامه هم نیست. شرح دیدار با درخت لیل است، انگار كه اگر لیل هم می‌نوشت كه چه شد كه ما را دید، همین طورها...
  17. yeganeh yami

    نقشبندان | هوشنگ گلشیری

    نقشبندان / نویسنده: هوشنگ گلشیری تقصیر هیچ كدام‌مان نبود كه دیگر ندیدیمش، گرچه وقتی دیدم كه نیست فكر كردم كه شیرین به عمد نگذاشت. با‌این همه هنوز می‌بینمش كه گوشه‌ی بلوزش باد می‌خورد. شلوارش كتان مشكی بود. صندل ‌این پایش را هم می‌بینم كه بند پشت پایش را نبسته است. پا می‌زند و صورتش را راست رو به...
  18. yeganeh yami

    داستان هایی از پائولو کوئیلو

    «میخواهم خودم باشم» در باغ دیوانه خانه ای قدم می زدم که جوانی را سرگرم خواندن کتاب فلسفه ای دیدم. منش و سلامت رفتارش- با بیماران دیگر تناسبی نداشت.کنارش نشستم و پرسیدم: "اینجا چه می کنی ؟" با تعجب نگاهم کرد. اما دید که من از پزشکان نیستم. پاسخ داد:" خیلی ساده پدرم که وکیل ممتازی بود.می خواست راه...
  19. Ghazaleh.A

    داستان های کوتاه کودکانه

    داستان کوتاه کودکانه مرغ پر قرمزی روزی روزگاری مرغی در یک مزرعه زنگی میکرد که بخاطر پرهای قرمزش همه او را پر قرمزی صدا میکردند. روزی پر قرمزی در مزرعه در حال گشت و گذار و دانه خوردن بود که روباهی او را دید و آب از دهانش به راه افتاد. سریع به خانه رفت و به همسرش گفت قابلمه را پر از آب کند و روی...
  20. ~ریحانه رادفر~

    داستانک منِ از یاد رفته | ریحانه رادفر کاربر انجمن رمان ٩٨

    عنوان داستانک: منِ از یاد رفته! نویسنده: ریحانه رادفر >هرلین< کاربر انجمن رمان 98 خلاصه: توی دنیایی که الان در نظر ما می‌گذره و آدم‌هایی که بی‌توجه از کنارشون رد می‌شیم هر کدوم یه داستانی دارن که از امروز و دیروزشون تعریف کنند این بستگی به ما داره که چجور شنونده‌ای باشیم و از چه بُعدی به...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا