خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است. هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نظرتون در مورد رمان؟

  • عالی

    رای: 17 94.4%
  • خوب

    رای: 1 5.6%
  • متوسط

    رای: 0 0.0%
  • بد

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    18

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,036
امتیاز واکنش
11,662
امتیاز
373
زمان حضور
49 روز 7 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت159

با فریادی بلند از جا بلند می‌شود. نفس نفس زنان به درخت مقابلش خیره می‌شود. چشمانش گشاد شده و موهای مقابل دهانش، با هر بازدم نفسش، تکان می‌خورد. کم کم به خود می‌آید و به جای خالی هامان نگاه می‌کند و با وحشت از جا بلند می‌شود و دور و اطرافش را نگاه می‌کند. کابوسش در ذهنش پررنگ می‌شود و بیشتر وحشت‌زده‌اش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Tiralin، Essence، Sajede Khatami و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,036
امتیاز واکنش
11,662
امتیاز
373
زمان حضور
49 روز 7 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت160

اخم‌های لاریسا از نگرانی درهم می‌شود و زمزمه می‌کند:
- اگه ذوب یا دودش کنم، می‌افتیم پایین.
هامان دست لاریسا را می‌گیرد:
- چیزی نمیشه، سخت‌تر از اینا رو پشت سر گذاشتیم.
لاریسا نگاهش می‌کند و لـ*ـبش را می‌جود و در دل می‌گوید:
- تو نمی‌دونی که بیشتر نگران توهم تا خودم.
هامان لبخندی به رویش می‌زند و در دلش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Tiralin، Essence، -DELI- و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,036
امتیاز واکنش
11,662
امتیاز
373
زمان حضور
49 روز 7 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت161

صدای آوازی در غار می‌پیچد. ابروهای لاریسا بالا می‌رود و متعجب به آلگونوست نگاه می‌کند. همانند مادری که برای خواباندن کودکش، لالایی می‌خواند، در حال آواز خواندن بود. لاریسا گیج و سردرگم نگاهش بین پوزخند آلگونوست بزرگ و آلگونوست آوازخوان می‌چرخید که صدای افتادن بدنی از پشت سرش، چشمانش را درشت می‌کند و سریع...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Tiralin، Essence، Sajede Khatami و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,036
امتیاز واکنش
11,662
امتیاز
373
زمان حضور
49 روز 7 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت162

آلبوس نفس نفس زنان، خنده‌اش می‌گیرد و با خنده می‌گوید:
- مردی شدی!
چندین بار بر شانه‌ی خیس از عرق آدریان می‌کوبد و از کنارش رد می‌شود و به خدمتگزارش می‌گوید:
- میرم دریاچه. به جاستین خبر بده آبو گرم کنه.
خدمتگزار دستانش را مقابل خود درهم قفل می‌کند و کمی خم شده و سریع برمی‌گردد و به سمت در زرشکی رنگ در یک...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Tiralin، Sajede Khatami، -DELI- و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,036
امتیاز واکنش
11,662
امتیاز
373
زمان حضور
49 روز 7 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت163

آب دهانش را قورت می‌دهد و از سوزش ناشی از خشکی گلویش اخم می‌کند و عرق از پیشانی کنار می‌زند. نفس نفس می‌زند و نگاهش بین آن همه کوه نوک‌تیز به دنبال چشمه یا رودخانه‌ای می‌گردد، اما به جز کوه و تکه‌های شیشه تیز و براق، چیزی وجود نداشت.
با ناامیدی دست بر زانو گذاشته و کمی خم می‌شود. چشمانش را می‌بندد و به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: Essence، Sajede Khatami، Tiralin و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,036
امتیاز واکنش
11,662
امتیاز
373
زمان حضور
49 روز 7 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت164

لاریسا تند تند سر تکان می‌دهد و پارچه را کناری گذاشته و از جا بلند می‌شود. هامان را به سختی بلند کرده و روی کمر سفید پگاسوس می‌گذارد و خود نیز پشت سرش می‌نشیند. پگاسوس آماده‌ی پرواز می‌شود و بال‌هایش را تکان تکان می‌دهد و می‌گوید:
- سفت بچسب.
با یک جهش شروع به پرواز کردن می‌کند و لاریسا سفت یال‌های سفید و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Essence، Sajede Khatami، -DELI- و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,036
امتیاز واکنش
11,662
امتیاز
373
زمان حضور
49 روز 7 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت165

بلاخره درد تمام می‌شود و خون سیاه کاملا از تنش بیرون کشیده می‌شود و هامان بی‌حال چشمانش را روی یکدیگر می‌گذارد. اسب پزشک عقب می‌رود و می‌گوید:
- به پری می‌گم براش دارو بیاره. خون زیادی از دست داده باید جبران بشه.
پگاسوس تشکر می‌کند و پزشک بیرون می‌رود. پگاسوس کنار لاریسا می‌ایستد و به اشک‌های او که تمامی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: Essence، ~MobinA~، -DELI- و 2 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,036
امتیاز واکنش
11,662
امتیاز
373
زمان حضور
49 روز 7 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت166

آدریان به تُل خاکسترها نگاهی می‌اندازد و بی‌اهمیت جواب منفی می‌دهد که آلگونوست ادامه می‌دهد:
- نزدیک به بیست نفر از افرادم که فقط خاکستر ازشون باقی مونده.
ابروی آدریان بالا می‌رود و می‌گوید:
- چطور؟
آلگونوست با کینه می‌گوید:
- کار اون دختر بود.
لـ*ـب‌های آدریان کم کم کش می‌آیند و می‌گوید:
- پس تمام پیشگویی‌ها...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Essence، -DELI-، daryam1 و 2 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,036
امتیاز واکنش
11,662
امتیاز
373
زمان حضور
49 روز 7 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت167

سرش را عقب می‌کشد و با چشمان بسته‌ی لاریسا مواجه می‌شود. لبخند می‌زند و موهای روی صورتش را کنار می‌زند و برای تغییر حال او، می‌گوید:
- حموم لازمی.
چشمان لاریسا باز می‌شود و لبخند کوچکی می‌زند و می‌گوید:
- تو هم همین طور.
هامان چشمک می‌زند:
- حموم دو نفره؟
لاریسا خنده‌اش می‌گیرد و از جا بلند شده و می‌گوید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Essence، daryam1، MaRjAn و 2 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,036
امتیاز واکنش
11,662
امتیاز
373
زمان حضور
49 روز 7 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت168

کنارش می‌ایستد و با نگرانی دست بر بازوی او گذاشته و به سمت صورتش خم می‌شود:
- چیزی شد؟ ببخشید، حواس...
حرفش با پاشیده شدن یک مشت آب به روی صورتش نصفه می‌ماند. هینی می‌کشد و دستانش خودکار بالا می‌رود. هامان بار دیگر می‌خندد و لاریسا چشمانش را باز کرده و با غضب نگاهش می‌کند:
- حالا دیگه منو می‌ترسونی؟
هامان...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



ویژه رمان۹۸ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: Essence، بردیا مهرزاد، daryam1 و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا