خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نظرتون در مورد رمان؟

  • عالی

    رای: 16 94.1%
  • خوب

    رای: 1 5.9%
  • متوسط

    رای: 0 0.0%
  • بد

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    17

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت139

زمین را چمن‌هایی سبز رنگ که بر اثر باران دیشب، روشن و مرطوب جلوه می‌دهند، پوشانده است. خاک‌های خیس خورده که به پاهای جانوران می‌چسبند و جای پاهایشان بر زمین نقش می‌بندد.
صدای پرنده‌های مختلف هر شنونده‌ای را مجذوب خود می‌کند! صدای خورد شدن برگ‌های خشکیده زیر پای خرگوشی سفید و تپل، نگاه لاریسا را سمت خود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـرتـریــن۱۴۰۲☆ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: مبینا گوهری، ~MOHADESE~، daryam1 و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت140

نگاهش اطراف می‌چرخد، خانه‌هایی تماما سنگی که با گج کاری‌هایی زیبا، به آن جلوه داده‌اند. خانه‌ها اکثرن دو طبقه و دارای بالکن و تراس هستند. گلدان‌هایی از گل‌های قرمز و سفید در بالکن‌های اکثر خانه‌ها دیده می‌شود. چیزی به نام حیاط وجود ندارد و همه‌ی درها، در کوچه باز می‌شود. درهایی از جنس چوب که نقش‌های زیبای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـرتـریــن۱۴۰۲☆ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا گوهری، ~MOHADESE~، daryam1 و 3 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت141

آدریان با غرور داخل می‌رود و از سه پله مرمری، پایین می‌رود. کف زمین یک فرش قرمز رنگ مستطیلی با عرض چهار متر، از ابتدای در ورودی تا انتهای سالن بزرگ بیست و پنج متری امتداد داشت. در انتهای سالن یک در طلایی رنگ با نقش‌هایی سفید دیده می‌شد. آنجا سالن اصلی قصر بود. جایی که پادشاه آلبوس، با مقامات و مردم دیدار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـرتـریــن۱۴۰۲☆ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: مبینا گوهری، ~MOHADESE~، daryam1 و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت142

آرامیس لبخند زده و به سمت در ورودی می‌رود. لاریسا نیز به دنبالش روانه می‌شود. کنار در ورودی هستند که یک شال حریر روی شانه‌های آرامیس می‌نشیند و بازوهای برهنه‌اش را می‌پوشاند.
نگاه لاریسا روی دختر کنار آرامیس می‌نشیند. از لباس‌های ساده‌اش معلوم است یک خدمتگزار است.
آرامیس می‌گوید:
- مونا شال نمی‌خوام.
پس...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـرتـریــن۱۴۰۲☆ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: مبینا گوهری، ~MOHADESE~، daryam1 و 5 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت143

مونا با تعجب می‌گوید:
- اما بانو..
آرامیس با لحنی پر از تحکم می‌گوید:
- همین که گفتم مونا.
مونا با تردید جواب می‌دهد:
- حداقل به من بگید کجا می‌رید. شاید اتفاق بدی براتون افتاد. یه نفر باید از جاتون خبر داشته باشه.
آرامیس با تردید می‌گوید:
- به کسی چیزی نمی‌گی؟
مونا با لبخند جواب می‌دهد:
- من خدمتگزار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـرتـریــن۱۴۰۲☆ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا گوهری، ~MOHADESE~، daryam1 و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت144

آرامیس سرش را تکان داده و پشت سر مونا قدم بر می‌دارد. راهرویی که زمینش خاک گرفته و دامن بلند طلایی آرامیس را خاکی می‌کند. دیوار‌هایش تار عنکبوت گرفته و مورچه‌ها از دیوارهایش بالا می‌روند.
بلاخره به انتهای راهرو می‌رسند. آرامیس منتظر می‌ماند و مونا بیرون می‌رود.
صدای صحبت مونا با سرباز و بعد چندی صدای سقوط...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـرتـریــن۱۴۰۲☆ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: مبینا گوهری، ~MOHADESE~، Sajede Khatami و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت145

آرامیس خواست برگردد؛ ولی کنجکاوی‌اش اجازه قدم برداشتن به او نمی‌دهد. زمزمه می‌کند:
- با کمی کنجکاوی چیزی نمیشه.
بوته را بدون هیچ صدایی کنار می‌زند و با چشمانی کنجکاو آن طرف را نگاه می‌اندازد. هنوز همان‌جا ایستاده بود. شنل سیاهش برای آرامیس عجیب می‌آمد. تا حالا کسی را با شنل سیاه، در قلمرو نور ندیده بود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـرتـریــن۱۴۰۲☆ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: مبینا گوهری، ~MOHADESE~، Sajede Khatami و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت146

آرامیس با پوزخند و قدرت گوی را به سمتش پرتاب می‌کند. هم‌زمان با آرامیس، پسر نیز یک گوی تاریک را به سمتش می‌فرستد. هر دو گوی به هم برخورد و یک دیگر را خنثی می‌کنند.
چشمان لاریسا به همراه آرامیس، گرد می‌شود. لاریسا زمزمه می‌کند:
- اینجا چه خبره؟ اون گوی سیاه..
این بار با دقت بیشتری مرد مقابلش را رصد می‌کند...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـرتـریــن۱۴۰۲☆ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: مبینا گوهری، Essence، ~MOHADESE~ و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت147

صدای آرامیس او را از فکر بیرون می‌کشد:
- کجا بودی؟
ایلیاد با لبخند به سمتش قدم برمی‌دارد:
- نتونستم زودتر خودمو برسونم.
آرامیس آهی می‌کشد:
- دیگه وقتی برای موندن ندارم. باید برگردم.
ایلیاد مقابلش می‌ایستد و نگاهش سرتاسر آرامیس می‌چرخد:
- خوشگل شدی!
آرامیس لبخند می‌زند و موهایش را پشت گوشش می‌برد و می‌گوید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـرتـریــن۱۴۰۲☆ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: مبینا گوهری، Essence، Sajede Khatami و 4 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت148

لاریسا نگاهش را از آن‌ها جدا کرده و به آبشار می‌دهد. حدسش کاملاً درست از آب در آمد.‌
چندی بعد آرامیس و ایلیاد کنار یکدیگر نگاهشان به آسمان احاطه شده از برگ‌هاست و آرامیس آرام می‌گوید:
- تا کی باید یواشکی یک دیگه رو ببینیم؟
ایلیاد سرش را به سمتش می‌چرخاند و نگاهش در صورت زیبایش می‌چرخد و می‌گوید:
- زمان...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـرتـریــن۱۴۰۲☆ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: مبینا گوهری، Sajede Khatami، Essence و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا