خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

سطح رمان:

  • متوسط

    رای: 0 0.0%
  • بد

    رای: 0 0.0%
  • افتضاح

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    15
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Narges_Alioghli

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/1/20
ارسال ها
486
امتیاز واکنش
13,887
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار
زمان حضور
84 روز 17 ساعت 20 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام آنکه من و تو هر دو می‌پرستیم، آنکه به جسم روح و جان و به ذهن اندیشه و خیال بخشید؛ خدا
نام رمان: الگیدا (پنجگانه‌ی لوآلندز)
نام نویسنده: نرگس علی اوغلی
نام ناظر: elahe_naz
ژانر: فانتزی، عاشقانه
خلاصه: قرن‌ها پیش، ساحری قدرتمند چشم از جهان فروبست. روحش که جسم مادی را ترک کرد چیزی بود که قدرت او را به اسارت گرفته بود و اینگونه بود که قدرت جسمش را شکافت و آن را ترک کرد. همین اتفاق علت معلول‌هایی بود که با سرنوشت بازی کردند. بازی‌ای که تا امروز ادامه داشته و دارد...
7.jpg
بی‌تعارف، بی⁦خودسانسوری و راحت نقد کنید.
افتضاح، خوب، بد، عالی نقد محسوب نمی‌شه. نه به من کمک می‌کنه نه به شما. نقد کنید، نظر ندید.


رمان الگیدا (پنجگانه‌ی لوآلندز) | Narges_Alioghli کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Ghazaleh.A، Melika Kakou، حنانه سادات میرباقری و 8 نفر دیگر

Asal_Zinati

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/2/20
ارسال ها
593
امتیاز واکنش
19,821
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار..
زمان حضور
129 روز 11 ساعت 21 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
نقد رمان الگیدا
_ الگیدا نام رمان شماست! الگیدا در لغت‌نامه به معنای منطقه‌ای در عمارات متحده عربی است که ربطی به رمان شما ندارد؛ پس نام رمان رو بر اساس گفته‌های خود شما بررسی می‌کنیم.
الگیدا فردی قدرتمند است که قدرت عظیمش تنها به عده‌ای محدود داده می‌شود. درواقع محور اصلی رمان بر اساس همین شخص است.
نام رمان تکراری نبود و کاملا با محتوا هماهنگ بود.
_ ژانرهای انتخابی فانتزی، تخیلی و عاشقانه بودند.
فانتزی و عاشقانه در رمان شما دیده می‌شد، فانتزی ژانر اصلی و عاشقانه ژانر فرعی رمان. اما ژانر تخیلی مناسب رمان شما نبود. درواقع علمی-تخیلی در رمان شما وجود نداشت و فکر نکنم از این پس بخواهد وجود داشته باشد.

_ معیارهای خلاصه نویسی در رمان شما وجود داشت. خلاصه‌ی الگیدا، گنگ و پیچیده بود و به خوبی خواننده رو به سمت رمان، جذب میکرد. تا اینجای رمان، معلوم نیست خلاصه از چه فردی سخن می‌گوید، اما با توجه به اسم رمان و محتوا، خواننده می‌تواند حدس‌هایی بزند و کنجکاو ادامه‌ی رمان بشود.
_ مقدمه، نمادی از کل متن است و بعضی از خواننده‌ها، با توجه به اون، شروع به خواندن رمان می‌کردند.
مقدمه‌ی رمان الگیدا در مورد پیچیدگی سرنوشت و دشواری تغییر آن صحبت کرد. به عنوان یک خواننده، مقدمه در ذهن من سوالاتی ایجاد کرد و من، پیش از پیش مشتاق به خواندن رمان شدم. مقدمه زیبا بود و کلمات، با چینش خاص و ظریفی در کنار هم قرار گرفته بودند.

_ جلد رمان، به خوبی ژانر فانتزی رو نشان می‌داد و استفاده از رنگ مشکی-زرد، قدرت رو نمایان می‌کرد. اما ربط اژدها به رمان، فعلا نامعلوم است.
_ زاویه دید انتخابی، دانای کل بود و شما به خوبی توانستید از این زاویه، استفاده کنید. نثر ادبی رمان همراه با این زاویه، باعث موفقیت در رمان شده‌ بود.
_ شخصیت پردازی رمان خوب و قوی بود.
شخصیت‌های آریانا، لیلیث و جیسون شخصیت‌های اصلی، دانون شخصیت اصلی مبهم و بقیه افراد شخصیت های فرعی بودند.
لیلیث ملکه تاریکی‌ها و فردی قدرتمند بود.
و جمله‌ی"سولمینالوس یک دردسر بود. هیچ یک از جاسوسانش بیشتر از چند روز دوام نیاورده بودند اما لیلیث چیزی بیشتر از کافی بود. هر چه باشد، او خود «بانو» بود." به ما نشون داد لیلیث، قدرتمند است و حتما پیروز خواهد شد اما...
نه تنها این‌چنین نشد، بلکه لیلیث مانند دیگر جاسوس‌ها کشته شد. این تناقض دو چیز را ثابت کرد.

1_ آریانا بیش از حد قدرتمند است که توانست به این سادگی لیلیث را شناسایی کرده و بکشد.
2_ در مورد قدرت‌های لیلیث، اقرار شده است.
که امیدوارم این‌چنین نباشد و نویسنده، دلیل محکمی برای این‌کارش داشته باشد.

_ سیر رمان! اگر قرار باشه در ادامه‌ی رمان، ماجراهای زیاد و شلوغی داشته باشیم، می‌شود گفت رمان، سیر مناسبی دارد.
اما اگر تا الان، تقریبا اواسط رمان باشیم، رمان شما سیر تندی دارد.
متوجه شدید؟ منظورم اینه که شما، باید بسنجید که رمان، در چه مرحله‌ای است. و بعد متوجه‌ی سیر رمان می‌شوید.
اما در نظر یک منتقد و یا یک خواننده برای من، رمان سیر مناسبی دارد.

_ توصیفات! توصیفات حالت و احساسات رو به خوبی انجام دادید. در مورد توصیف چهره، شاید اطلاعات رو یکجا و با حجم زیادی به خواننده منتقل کردید، اما با توجه به سبک رمان، مشکلی نیست.
درکل توصیفات دقیق و بجا بود. اما سعی کنید کمی اطلاعات رو آرام‌تر وارد کنید.

_ مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها قوی و به‌جا بودند و شیوه‌ی نگارشی رو رعایت کرده بودند، دیالوگ اضافه‌ای در رمان وجود نداشت و این باعث پیشرفت رمان شده بود.
_ غلط‌ تایپی و یا مشکلی در جمله بندی دیده‌ نمی‌شد‌ و متن، یکدست و تمییز بود.
فقط در بعضی از جملات، بین کلمات فاصله‌ زیادی وجود داشت که بهتره ویرایش بشوند.
و در پست اول و دوم، دوبار جمله‌ی"نه زیبا بود و نه زشت" رو تکرار کردین. بهتره یکی‌رو به معمولی یا کلمات مشابه تغییر بدید.

و در آخر، رمان الگیدا فانتری‌ای به دور از کلیشه‌ها هست. یک فانتزی جدید و ناب که حتما به علاقه‌مندان این ژانر توصیه می‌شود.
به‌دلیل سطح رمان، پیشنهاد می‌کنم برای رمان خود، درخواست تگ کنید.
موفق باشید :)
98/12/28

کادر نقد رمان‌98


رمان الگیدا (پنجگانه‌ی لوآلندز) | Narges_Alioghli کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~ریحانه رادفر~، LIDA_M، Niuosha.dkw و 13 نفر دیگر

Narges_Alioghli

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/1/20
ارسال ها
486
امتیاز واکنش
13,887
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار
زمان حضور
84 روز 17 ساعت 20 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم الله الرحمن الرحیم
نقد رمان الگیدا

_ الگیدا نام رمان شماست! الگیدا در لغت‌نامه به معنای منطقه‌ای در عمارات متحده عربی است که ربطی به رمان شما ندارد؛ پس نام رمان رو بر اساس گفته‌های خود شما بررسی می‌کنیم.
الگیدا فردی قدرتمند است که قدرت عظیمش تنها به عده‌ای محدود داده می‌شود. درواقع محور اصلی رمان بر اساس همین شخص است.
نام رمان تکراری نبود و کاملا با محتوا هماهنگ بود.
_ ژانرهای انتخابی فانتزی، تخیلی و عاشقانه بودند.
فانتزی و عاشقانه در رمان شما دیده می‌شد، فانتزی ژانر اصلی و عاشقانه ژانر فرعی رمان. اما ژانر تخیلی مناسب رمان شما نبود. درواقع علمی-تخیلی در رمان شما وجود نداشت و فکر نکنم از این پس بخواهد وجود داشته باشد.

_ معیارهای خلاصه نویسی در رمان شما وجود داشت. خلاصه‌ی الگیدا، گنگ و پیچیده بود و به خوبی خواننده رو به سمت رمان، جذب میکرد. تا اینجای رمان، معلوم نیست خلاصه از چه فردی سخن می‌گوید، اما با توجه به اسم رمان و محتوا، خواننده می‌تواند حدس‌هایی بزند و کنجکاو ادامه‌ی رمان بشود.
_ مقدمه، نمادی از کل متن است و بعضی از خواننده‌ها، با توجه به اون، شروع به خواندن رمان می‌کردند.
مقدمه‌ی رمان الگیدا در مورد پیچیدگی سرنوشت و دشواری تغییر آن صحبت کرد. به عنوان یک خواننده، مقدمه در ذهن من سوالاتی ایجاد کرد و من، پیش از پیش مشتاق به خواندن رمان شدم. مقدمه زیبا بود و کلمات، با چینش خاص و ظریفی در کنار هم قرار گرفته بودند.

_ جلد رمان، به خوبی ژانر فانتزی رو نشان می‌داد و استفاده از رنگ مشکی-زرد، قدرت رو نمایان می‌کرد. اما ربط اژدها به رمان، فعلا نامعلوم است.
_ زاویه دید انتخابی، دانای کل بود و شما به خوبی توانستید از این زاویه، استفاده کنید. نثر ادبی رمان همراه با این زاویه، باعث موفقیت در رمان شده‌ بود.
_ شخصیت پردازی رمان خوب و قوی بود.
شخصیت‌های آریانا، لیلیث و جیسون شخصیت‌های اصلی، دانون شخصیت اصلی مبهم و بقیه افراد شخصیت های فرعی بودند.
لیلیث ملکه تاریکی‌ها و فردی قدرتمند بود.
و جمله‌ی"سولمینالوس یک دردسر بود. هیچ یک از جاسوسانش بیشتر از چند روز دوام نیاورده بودند اما لیلیث چیزی بیشتر از کافی بود. هر چه باشد، او خود «بانو» بود." به ما نشون داد لیلیث، قدرتمند است و حتما پیروز خواهد شد اما...
نه تنها این‌چنین نشد، بلکه لیلیث مانند دیگر جاسوس‌ها کشته شد. این تناقض دو چیز را ثابت کرد.

1_ آریانا بیش از حد قدرتمند است که توانست به این سادگی لیلیث را شناسایی کرده و بکشد.
2_ در مورد قدرت‌های لیلیث، اقرار شده است.
که امیدوارم این‌چنین نباشد و نویسنده، دلیل محکمی برای این‌کارش داشته باشد.

_ سیر رمان! اگر قرار باشه در ادامه‌ی رمان، ماجراهای زیاد و شلوغی داشته باشیم، می‌شود گفت رمان، سیر مناسبی دارد.
اما اگر تا الان، تقریبا اواسط رمان باشیم، رمان شما سیر تندی دارد.
متوجه شدید؟ منظورم اینه که شما، باید بسنجید که رمان، در چه مرحله‌ای است. و بعد متوجه‌ی سیر رمان می‌شوید.
اما در نظر یک منتقد و یا یک خواننده برای من، رمان سیر مناسبی دارد.

_ توصیفات! توصیفات حالت و احساسات رو به خوبی انجام دادید. در مورد توصیف چهره، شاید اطلاعات رو یکجا و با حجم زیادی به خواننده منتقل کردید، اما با توجه به سبک رمان، مشکلی نیست.
درکل توصیفات دقیق و بجا بود. اما سعی کنید کمی اطلاعات رو آرام‌تر وارد کنید.

_ مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها قوی و به‌جا بودند و شیوه‌ی نگارشی رو رعایت کرده بودند، دیالوگ اضافه‌ای در رمان وجود نداشت و این باعث پیشرفت رمان شده بود.
_ غلط‌ تایپی و یا مشکلی در جمله بندی دیده‌ نمی‌شد‌ و متن، یکدست و تمییز بود.
فقط در بعضی از جملات، بین کلمات فاصله‌ زیادی وجود داشت که بهتره ویرایش بشوند.
و در پست اول و دوم، دوبار جمله‌ی"نه زیبا بود و نه زشت" رو تکرار کردین. بهتره یکی‌رو به معمولی یا کلمات مشابه تغییر بدید.

و در آخر، رمان الگیدا فانتری‌ای به دور از کلیشه‌ها هست. یک فانتزی جدید و ناب که حتما به علاقه‌مندان این ژانر توصیه می‌شود.
به‌دلیل سطح رمان، پیشنهاد می‌کنم برای رمان خود، درخواست تگ کنید.
موفق باشید :)
98/12/28

کادر نقد رمان‌98
ممنون که وقت گذاشتی عسل جان
جا داره اینجا یه سری چیزا رو توضیح بدم
الگیدا یک کلمه‌ی اسپانیایی به معنای برگزیده‌ست
دلیلی استفاده از ژانر تخیلی اینه که متاسفانه در حال حاضر مخاطب ها به جای فانتزی از تخیلی استفاده می‌کنن
در واقع اینطور بود که دانون فعلا اطلاعی از آریانا نداشت بنابراین فکر می‌کرد که لیلیث بدون شک موفق می‌شه و خبری از قدرت نامحدود نیست
می‌تونم بگم از نظر من داستان اصلی هنوز شروع نشده و این فقط حالت معرفی شخصیت ها بوده تا اینجا اما با اعمالشون نه جز پلات اصلی
دلیل توصیفات اینچنینی اینه که خواننده بتونه در ابتدا شخصیت رو تصور کنه
با توجه به بالا بودن حجم رمان و طولانی بودنش این توصیه‌ی استادم به من بود چون زمان برای توصیف پویا کم بود و من ناگزیر از چنین توصیفاتی استفاده کردم
مرسی بابت نقد قویت
قول می‌دم در ادامه با افشای رازها و دلایل از جا بپرید
من عجله‌ای برای گفتن دلایل ندارم


رمان الگیدا (پنجگانه‌ی لوآلندز) | Narges_Alioghli کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
  • ناراحت
Reactions: LIDA_M، Karkiz، MĀŘÝM و 10 نفر دیگر

ℳelissa

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/18
ارسال ها
1,087
امتیاز واکنش
20,429
امتیاز
368
محل سکونت
به تو چه من از کجام
زمان حضور
15 روز 17 ساعت 38 دقیقه
عنوان رمان:

نام رمان نشان میدهد که رمان سبک تخیلی دارد و کلیشه ای نیست یک اسم جدید اما بدون مفهوم!؟ نام رمان میتواند کسانی که به رمان تخیلی علاقه دارند را جذب کند و به شخصه به عنوان خواننده با دیدن نام رمان به یاد جادوگری و داستان های تخیلی افتادم. اما نام به خوبی انتخاب شده است.



ژانر:

ژانر های انتخاب شده توسط

نویسنده خوب است اما کامل درست نیست! ژانر فانتزی به خوبی انتخاب شده چون میتوان از اسم رمان تاحدودی فانتزی بودن ان را تشخیص داد و حتی در ادامه نیز ژانر فانتزی به خوبی به چشم میخورد(ژانر فانتزي همانگونه كه از نامش برمي‌آيد؛ داستانك‌ها و شخصيت‌هايي را روايت مي‌كند كه عمدتا با زندگي واقعي تفاوت دارند. در اين گونه‌ي پرطرفدار سينمايي؛ خيال‌پردازي حرف اصلي است.)

ژانر عاشقانه به خوبی انتخاب نشده است یا حداقل باید در خلاصه رمان به آن اشاره کوتاهی میشد بهتر بود به این ژانر ها، ژانر تخیلی اضافه میشد چرا که نام و خلاصه و اوایل داستان به این سبک بیشتر از عاشقانه می‌آید.


خلاصه: خلاصه از جادوگری صحبت میکند میگوید که بنا به دلایلی مُرده است و این اولین سوال است ساحره چه کسی بوده و چرا مُرده؟ چرا در آغاز رمان؟ و به خوبی میتواند خواننده مشتاق کند. اما در این بین بهتر است که خلاصه با س نقطه تمام نشود×


جلد: جلد رمان با سبک رمان هم‌خوانی دارد و وجود اژدها و به خصوص دخترک میتواند مقداری ذهن خواننده را درگیر کند که آیا نام رمان با دخترک روی جلد باهم ارتباطی دارند؟


مقدمه:

مقدمه به خوبی شرح داده شده و تنها توضیح مختصری از داستان داده است و حتی اشاره کوتاهی به نام رمان داشت.


آغاز:

شروع رمان بسیار جذاب بود و به راحتی افراد را برای خواندن ادامه‌اش علاقه‌مند می‌کرد. مونولوگ و دیالوگ‌ها یکسان بودند و کم‌وکاستی دَرشان حس نمیشد؛ چند خط اول به توصیفاتی پرداخته شده بود که به زیبایی و محارت نوشته شده بود و خواننده را زده نمی‌کرد! درکل شروع خوبی داشت.‌



شخصیت پردازی: شخصیت ها به خوبی توصیف شده بودند و حتی با چهره کارکتر هم‌خوانی داشتند. رفتار های و برخورد کارکتر ها به خوبی در موقعیت ها قرار می‌گرفتند و با برخورد های مناسب به نمایش گذاشته میشدند.

منتظر بقیش باش:ywink:


رمان الگیدا (پنجگانه‌ی لوآلندز) | Narges_Alioghli کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: MĀŘÝM، Melika Kakou، Ghazaleh.A و 5 نفر دیگر

ℳelissa

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/18
ارسال ها
1,087
امتیاز واکنش
20,429
امتیاز
368
محل سکونت
به تو چه من از کجام
زمان حضور
15 روز 17 ساعت 38 دقیقه
توصیف چهره: توصیف چهره در ابتدای رمان همه عضو های صورت را به طور ناگهانی توصیف کرده و بهتر بود به طور گسترده تری چهره کارکتر را توصیف کند و چه بهتر بود که با حالت ها و در بین مونولوگ ها مخلوط شود:

مثلا [ ناگهان ترسید و دو گوی مشکی را به چشمانم دوخت]

این گونه بهتر در ذهن خواننده میماند تا پشت سره همدیگر چهره توصیف شود.

توصیف احساسات: احساست به خوبی نشان داده شد اما گاهی اوقات بسیار احساسات طولانی میشد و خواننده را کسل میکرد اما در کل احساست به نظر می‌رسد گاهی که نویسنده حوصله داشتند این قسمت از باقی ارکان توصیف خیلی خیلی بهتر بود و برخی دیگر هم عجله داشتند و کلا سریع پیش رفته بودند. در بین دیالوگ ها باید این حالا بیشتر شود. گاهی خواننده می‌توانست حالت کارکتر را در هرجایی توصیف کند و تصور کند اما گاها هم نمی‌توانست.


زاویه دید و بافت: رمان به صورت عامیانه نوشته شده و گاهی اوقات ادبی میشد.



باور پذیری: نکته غیرقابل باوری وجود نداشت.


ایده: کمی رمان را زنده نگه داری یعنی کمی شادی و هیجان به رمان اضافه بشه چون حتی اگه نام و جلد و خلاصه بتوانند خواننده را ترغیب کند بازهم در پست های اول هیچ هیجانی احساس نمیشود و رمان کسل کننده میشود.


رمان الگیدا (پنجگانه‌ی لوآلندز) | Narges_Alioghli کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Melika Kakou، Ghazaleh.A و 3 نفر دیگر

Jãs.I

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
391
امتیاز واکنش
7,544
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
City of Smoke and Ash☁️
زمان حضور
60 روز 20 ساعت 41 دقیقه
الگیدا؛ سفری غیرمنتظره.
توجه: متن قسمت‌هایی از داستان را لو می‌دهد!


«الگیدا» برخلاف بسیاری از دیگر آثار مجازي ژانر فانتزي، پی‌رنگ قابل اعتنایی دارد که در آن تا حد زیادی شخصیت‌ها معرفي و به رویدادها پرداخته مي‌شود و مخاطب را با خود همراه مي‌کند.
اگرچه مضمون و پایه‌ي «الگیدا» برگرفته از همان فرمول‌های همیشگی فانتزيِ کلاسیك است، اما مضامین مطرح شده که بعضاً کلیشه‌های نخ‌نما تلقي می‌شوند، به طرز شگفت‌آوری در این اثر جامه‌ي بداعت به تن کرده و با وقار تمام، خود را نمایان می‌کنند. گویی که نویسنده قصد دارد مخاطبانش را فراتر از یك فانتزی کلاسیك ببرد و تلاش مي‌کند آن‌ها را به تعمق داستان و درك شخصیت‌ها برساند.


«نویسنده ما را به درون ذهن کاراکترهای رمان می‌برد و اجازه می‌دهد در بیشتر لحظات رمان، با احساسات و افکار آن‌ها شریك شویم.»
لیلیث، شخصیتي محکم، غیرقابل نفوذ و قدرتمند دارد. از ابتداي داستان با او همراه مي‌شویم. او با وقار و شکوه وارد داستان مي‌شود. مبرّا از مطرح شدن لقب «دانون» که براي لحظه‌ای قدرت تحلیل ذهن را فلج مي‌کند - دانون کدام شخصیت حاضر در صحنه است؟! - اندکي ناگهاني مسئله‌ی نفوذ به سولمینالوس مطرح مي‌شود. گويی نویسنده، مخاطب را درون بطن ماجرا هل مي‌دهد.
از همان ابتدا، لیلیث قبول می‌کند که به مأموریتي مخاطره آمیز برود؛ بي‌آنکه میزان ریسك و شرایط موجود را بسنجد. او پیش از رفتن، تنها پرتره‌ای با اطلاعات شخصي از شاهزاده هریت اندرسون مي‌خواهد، و تمام!
شوك اصلي، در لحظاتي فلج کننده به مخاطب وارد مي‌شود. جایي که هویت لیلیث فاش مي‌شود و آریانا دلایل فاش شدن هویت وی را مطرح مي‌کند.


«شروع کردم به پرسیدن یک سری سوال از تو که نتونستی جواب بدی، یا اشتباه جواب دادی.»
جمله‌اي که برهان مي‌شود برای نقض داده‌های اولیه.
پیچ اشتباه داستان این است که اطلاعات داده شده به لیلیث ناقص بوده و هم لیلیث و هم دانون، مرتکب چنین سهل انگاری دور از ذهني شده‌اند که با تعریفات هوش و ذکاوت و قدرت آن‌ها مغایرت ایجاد مي‌کند.
در کنار تمام این‌ها اما، می‌دانید تا این لحظه‌ ستاره‌ی داستان کیست؟ بلي، آریانا!
او بسیار نکته سنج، ریزبین، جسور و بی‌پروا است. گویی از لحظه‌ي حضورش در داستان، میخ وجودش را محکم در بطن ماجرا می‌کوبد. برخلاف لیلیث، نقص و تزلزلي در حضورش نیست. گرچه ممکن است در آینده تندروی‌هایی داشته باشد؛ اما خصوصیت‌هاي رفتاری و شخصیتی وی، با ظرافت و دقت تمام خود را نشان می‌دهند و در ذهن مخاطب جای می‌گیرند.
جیسون نیز گرچه در ابتدا بیشتر از یک شخصیت کامل، نقش کاتالیزور قصه را برعهده دارد، اما نه تنها او و لیلیث شیمی دوست‌داشتنی و با یکدیگر دارند، بلکه به تدریج لایه‌های مختلفی از شخصیت جیسون فاش می‌شود و این فرصت را به او می‌دهد تا به شخصیت به‌یادماندنی‌تر و کوبنده‌تری تبدیل شود.
خوشبختانه سناریو حتی در لحظات ِ «سیر ِ ثابت» داستان، طوری نوشته شده است که قدم به وادی کلیشه‌ها نمی‌گذارد و با نبردِ کاراکترش به عنوان یک نبرد واقع‌گرایانه، اما پرتنش و گاها مرگبار رفتار می‌کند.
هر کاراکتر، در نقطه‌ای درست وارد داستان مي‌شود و حضور موثر خود را به تحریر درمي‌آورد؛ آنچنان که گویی نویسنده ما را به درون ذهن کاراکترهای رمان می‌برد و اجازه می‌دهد در بیشتر لحظات رمان، با احساسات و افکار آن‌ها شریك شویم.

«نگارش متن، جدای از اندك نقص موجود در پاراگراف بندی، تا حدودی بی‌نقص است. اگرچه در برخی قسمت‌ها، خط زاویه دید گمراه کننده می‌شود، اما لطمه‌ی سنگینی به بدنه وارد نشده.»
با این وجود، علي رغم ویژگی‌های مثبتی که «الگیدا» داراست، باز هم به نظر مي‌رسد نویسنده در دام توصیفات پرزرق و برق افتاده است.

دسته‌ای از موهای انبوه تیره‌اش روی صورتش افتاده بود و در کنار پوست گندمگونش آرام گرفته بود. لـ*ـب‌هایش مثل همیشه با رژ لـ*ـب سرخ آرایش شده بودند. بر روی چکمه‌های بلند چرمی‌اش حتی ذره‌ای گرد و خاک به چشم نمی‌خورد. به طرز عجیبی به نظر می‌رسید همه چیزش، از نحوه‌ای که چشمانش تاریکی اطراف را می‌جستند تا حالتی که موهایش روی صورتش می‌افتاد، تهدیدآمیز بود. زمانی که به طرف او حرکت می‌کرد، آن طور که لـ*ـباس‌های سیاهش با حالتی شاه‌وار چین می‌خوردند و طوری که به خاطر قدم‌هایش به زمین فخر می‌فروخت، ترسناک بود. زن به طرز هراس‌انگیزی طوری به نظر می‌رسید که گویی متعلق به خود تاریکی است.
سه قدمی مانده به او ایستاد. یکی از دستان ظریف و کشیده‌اش بالا رفت و کلاه شنلش را عقب داد. در نهایت دو گوی کهربایی شفاف از حرکت باز ایستادند و روی یک نقطه ثابت ماندند. چشمان تیره‌تر از تاریکی اطرافش، دروازه‌هایی بودند به عمق تاریکی روحش... برازنده‌ی لقبی که به او نسبت داده بودند؛ «دانِوِن» بود!
لـ*ـبخند کوچک سردی بر لـ*ـب‌های همیشه سرخش نشست و دستش به عادت همیشگی دسته موی سرکش مقابل چشم چپش را کنار زد که موجب شد اثر زخم روی گونه‌اش نمایان شود. یک خط صاف و مرتب که نه تنها چیزی از جذابیت چهره‌اش کم نکرده بود، بلکه چون عضوی از اعضای صورتش عادی و ضروری به نظر می‌رسید. نگاه کهربایی‌اش گرگ‌وار زیر ابروان تیره‌تر از موهایش درخشید. لـ*ـب‌های همیشه سرخش از هم باز شد و گفت:
-سلام بلِید!
صدایش شاید حتی وحشت‌آورتر از رفتار و ظاهرش بود. نرم و ملایم بود، سلیس و دوست‌داشتنی؛ اما در عین حال تهدید آمیز به نظر می‌رسید.
بلید دست رنگ‌پریده‌اش را در میان انبوه موهای لـ*ـخت سیاهش فرو برد و لـ*ـبخندی شبیه به لـ*ـبخند زن، به او زد.
اگرچه متن از واژگاني قاعده‌مند و خوش‌ترکیب ساخته شده و ظاهري چشم نواز دارد، اما در برخي قسمت‌ها تکرار چندین باره‌ي یك سري توصیفات، بالاخص توصیفات ظاهری، به چشم مي‌خورد. این موضوع در شروع اولیه داستان [قسمتي از متن آورده شده]، بیشتر دیده می‌شود. جایی که به کرّات از «سرخ‌فام بودن رنگ لـ*ـب‌ها» و «هراس‌انگیز بودن شخصیت‌ها» سخن به میان آورده شده.
یکی از اصول خلق یك متن گیرا، استفاده از آرایه‌ها در محلی مناسب است؛ به طوری که متن سبُك و در عین حال خوش وجه باشد و مخاطب با آن احساس بیگانگی نکند.
«الگیدا» یك فانتزی تصنعی نیست و به رویدادهاي دم ِ دستی و قابل پیش‌بینی اتّکا نکرده؛ اما گاها به علت تعدد وجود توصیفات مزین به آرایه‌های ادبي، کانسپت‌های مخاطب را محدود ساخته و متن را کمي پیچیده کرده.
به طور کلی، نگارش متن - جدای از اندك نقص موجود در پاراگراف بندی - تا حدی بی‌نقص است. اگرچه در برخی قسمت‌ها، خط زاویه دید گمراه کننده می‌شود، اما لطمه‌ی سنگینی به بدنه وارد نشده.
اتمسفر حاکم بر فضای داستان، در فرا سوي آن توصیفات پرزرق ‌و برق، آن‌چنان گیراست که کمبودها به چشم نمي‌آیند. نویسنده در شرح و بسط سناریو، به خوبي عمل کرده.
به طور کلی، «الگیدا» را می‌توان منتخبی پرتعلیق، پرکشش و گیرا دانست.

***
Jãs.I

21 تیر 99


رمان الگیدا (پنجگانه‌ی لوآلندز) | Narges_Alioghli کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Erarira، MĀŘÝM، حنانه سادات میرباقری و 5 نفر دیگر

Narges_Alioghli

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/1/20
ارسال ها
486
امتیاز واکنش
13,887
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار
زمان حضور
84 روز 17 ساعت 20 دقیقه
نویسنده این موضوع
الگیدا؛ سفری غیرمنتظره.
توجه: متن قسمت‌هایی از داستان را لو می‌دهد!


«الگیدا» برخلاف بسیاری از دیگر آثار مجازي ژانر فانتزي، پی‌رنگ قابل اعتنایی دارد که در آن تا حد زیادی شخصیت‌ها معرفي و به رویدادها پرداخته مي‌شود و مخاطب را با خود همراه مي‌کند.
اگرچه مضمون و پایه‌ي «الگیدا» برگرفته از همان فرمول‌های همیشگی فانتزيِ کلاسیك است، اما مضامین مطرح شده که بعضاً کلیشه‌های نخ‌نما تلقي می‌شوند، به طرز شگفت‌آوری در این اثر جامه‌ي بداعت به تن کرده و با وقار تمام، خود را نمایان می‌کنند. گویی که نویسنده قصد دارد مخاطبانش را فراتر از یك فانتزی کلاسیك ببرد و تلاش مي‌کند آن‌ها را به تعمق داستان و درك شخصیت‌ها برساند.



لیلیث، شخصیتي محکم، غیرقابل نفوذ و قدرتمند دارد. از ابتداي داستان با او همراه مي‌شویم. او با وقار و شکوه وارد داستان مي‌شود. مبرّا از مطرح شدن لقب «دانون» که براي لحظه‌ای قدرت تحلیل ذهن را فلج مي‌کند - دانون کدام شخصیت حاضر در صحنه است؟! - اندکي ناگهاني مسئله‌ی نفوذ به سولمینالوس مطرح مي‌شود. گويی نویسنده، مخاطب را درون بطن ماجرا هل مي‌دهد.
از همان ابتدا، لیلیث قبول می‌کند که به مأموریتي مخاطره آمیز برود؛ بي‌آنکه میزان ریسك و شرایط موجود را بسنجد. او پیش از رفتن، تنها پرتره‌ای با اطلاعات شخصي از شاهزاده هریت اندرسون مي‌خواهد، و تمام!
شوك اصلي، در لحظاتي فلج کننده به مخاطب وارد مي‌شود. جایي که هویت لیلیث فاش مي‌شود و آریانا دلایل فاش شدن هویت وی را مطرح مي‌کند.



جمله‌اي که برهان مي‌شود برای نقض داده‌های اولیه.
پیچ اشتباه داستان این است که اطلاعات داده شده به لیلیث ناقص بوده و هم لیلیث و هم دانون، مرتکب چنین سهل انگاری دور از ذهني شده‌اند که با تعریفات هوش و ذکاوت و قدرت آن‌ها مغایرت ایجاد مي‌کند.
در کنار تمام این‌ها اما، می‌دانید تا این لحظه‌ ستاره‌ی داستان کیست؟ بلي، آریانا!
او بسیار نکته سنج، ریزبین، جسور و بی‌پروا است. گویی از لحظه‌ي حضورش در داستان، میخ وجودش را محکم در بطن ماجرا می‌کوبد. برخلاف لیلیث، نقص و تزلزلي در حضورش نیست. گرچه ممکن است در آینده تندروی‌هایی داشته باشد؛ اما خصوصیت‌هاي رفتاری و شخصیتی وی، با ظرافت و دقت تمام خود را نشان می‌دهند و در ذهن مخاطب جای می‌گیرند.
جیسون نیز گرچه در ابتدا بیشتر از یک شخصیت کامل، نقش کاتالیزور قصه را برعهده دارد، اما نه تنها او و لیلیث شیمی دوست‌داشتنی و با یکدیگر دارند، بلکه به تدریج لایه‌های مختلفی از شخصیت جیسون فاش می‌شود و این فرصت را به او می‌دهد تا به شخصیت به‌یادماندنی‌تر و کوبنده‌تری تبدیل شود.
خوشبختانه سناریو حتی در لحظات ِ «سیر ِ ثابت» داستان، طوری نوشته شده است که قدم به وادی کلیشه‌ها نمی‌گذارد و با نبردِ کاراکترش به عنوان یک نبرد واقع‌گرایانه، اما پرتنش و گاها مرگبار رفتار می‌کند.
هر کاراکتر، در نقطه‌ای درست وارد داستان مي‌شود و حضور موثر خود را به تحریر درمي‌آورد؛ آنچنان که گویی نویسنده ما را به درون ذهن کاراکترهای رمان می‌برد و اجازه می‌دهد در بیشتر لحظات رمان، با احساسات و افکار آن‌ها شریك شویم.



با این وجود، علي رغم ویژگی‌های مثبتی که «الگیدا» داراست، باز هم به نظر مي‌رسد نویسنده در دام توصیفات پرزرق و برق افتاده است.



اگرچه متن از واژگاني قاعده‌مند و خوش‌ترکیب ساخته شده و ظاهري چشم نواز دارد، اما در برخي قسمت‌ها تکرار چندین باره‌ي یك سري توصیفات، بالاخص توصیفات ظاهری، به چشم مي‌خورد. این موضوع در شروع اولیه داستان [قسمتي از متن آورده شده]، بیشتر دیده می‌شود. جایی که به کرّات از «سرخ‌فام بودن رنگ لـ*ـب‌ها» و «هراس‌انگیز بودن شخصیت‌ها» سخن به میان آورده شده.
یکی از اصول خلق یك متن گیرا، استفاده از آرایه‌ها در محلی مناسب است؛ به طوری که متن سبُك و در عین حال خوش وجه باشد و مخاطب با آن احساس بیگانگی نکند.
«الگیدا» یك فانتزی تصنعی نیست و به رویدادهاي دم ِ دستی و قابل پیش‌بینی اتّکا نکرده؛ اما گاها به علت تعدد وجود توصیفات مزین به آرایه‌های ادبي، کانسپت‌های مخاطب را محدود ساخته و متن را کمي پیچیده کرده.
به طور کلی، نگارش متن - جدای از اندك نقص موجود در پاراگراف بندی - تا حدی بی‌نقص است. اگرچه در برخی قسمت‌ها، خط زاویه دید گمراه کننده می‌شود، اما لطمه‌ی سنگینی به بدنه وارد نشده.
اتمسفر حاکم بر فضای داستان، در فرا سوي آن توصیفات پرزرق ‌و برق، آن‌چنان گیراست که کمبودها به چشم نمي‌آیند. نویسنده در شرح و بسط سناریو، به خوبي عمل کرده.
به طور کلی، «الگیدا» را می‌توان منتخبی پرتعلیق، پرکشش و گیرا دانست.

***
Jãs.I

21 تیر 99
تشکر بابت وقتی که گذاشتی
زیبا بود


رمان الگیدا (پنجگانه‌ی لوآلندز) | Narges_Alioghli کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: DIANA_Z، MĀŘÝM، Ghazaleh.A و 4 نفر دیگر

~ریحانه رادفر~

کپیست انجمن رمان ۹۸
کپیست انجمن
  
عضویت
3/8/20
ارسال ها
534
امتیاز واکنش
10,796
امتیاز
303
سن
20
محل سکونت
♥Dream♥
زمان حضور
63 روز 18 ساعت 0 دقیقه
با سلام و عرض خسته نباشید به شما نویسنده عزیز! :)

* عنوان رمان:
عنوان باید با توجه به سبک؛ژانر و شخصیت سازی رمان انتخاب بشه؛ جدا از اینکه تکراری نبودن عنوان بسیار مهمه !

* عنوان رمان بسیار جالب؛جذاب؛غیر تکراری و نشون دهنده ژانر رمان شما دوست عزیز بود!
* متن رمان با قلمی روان و زیبا نوشته شده که باعث میشه خواننده رمان از خوندن بی وقفه و دنبال کردن رمانتون خسته نشه و دست نکشه ! بهتر بود که تعادل بیشتری بین نوشتن قسمت و پارت روان و ادبی برقرار می کردین!
* انتخواب اسامی شخصیت ها :
در انتخاب اسامی باید به روحیات اون شخصیت توجه داشته باشیم برای مثال: انتخاب اسم علیراد در رمان جوانمرد به نویسندگی فرشته تات شهدوست عزیز خیلی به جا و جالب هست! یکی از معانی علیراد " جوانمرد" هست!

* انتخاب اسامی : مناسب فضا و ژانر رمانتون بود؛ قالب و پیرنگ مناسب بود!
* ابتدای داستان :
داستان رو با معما و جذاب طراحی کردین که همین موضوع باعث جذب کاربران میشه !
( ولی خب نگه داشتن جذابیت و در عمق داستان کار بسیار دشواری هستش! )

* دیالوگ نویسی :
دیالوگ نویسی بر خلاف اینکه اکثرا فکر می کنند بخش بی اهمیتی در یک متن؛ داستان؛ داستانک؛ یا حتی رمان هستش , اینطور نیست و حجم عظیمی از درک کردن فضا ؛ عواطف و احساسات رو در بر میگیره!
* در بخش دیالوگ نویسی میتونم بگم قوی کار کردین ولی باز هم جای بهتر شدن داره!

* مقدمه و خلاصه رمان :
مقدمه و خلاصه یکی از مهم ترین مبحث های نویسندگی هستن که متاسفانه در بعضی از کارها بی حوصلگی نویسندگان رو در بخش مقدمه و بخصوص خلاصه مشاهده می کنیم! وقتی کاربری اسم رمان و کتاب جدیدی رو میبینه اول به اسمش توجه می کنه و بعد به سراغ خلاصه که بخشی از کلیات داستان هست میره و اگر جذابیت داشته باشه به سراغ مقدمه و بخش های بعدی رمان مراجعه میکنه! * در بخش خلاصه و مقدمه خیلی روان کار کردین که میتونه یک بُعد مثبت رو به همراه داشته باشه! و همینطور معما ؛ معما در رمان های فانتزی بسیار اهمیت داره چون باعث جذابیت بیشتر و کنجکاوی کاربر به آنچه قرار است در رمان رخ بدهد میشه!

* دست چین کردن حوادث رمان:
در این بخش نویسنده باید بتونه حوادثی رو که میخواد در رمان رُخ بدهند رو بخش بندی کنه و بتونه سطح گزاری کنه! یعنی در ایتدای رمان نباید چند حوادث هیجانی پشت سر هم قرار بگیرند یا بر عکس نباید حوادث ضعیف تر پشت سر هم قرار بگیرند!
* این قضیه باعث زده شدن یک کاربر از رمان میشه!

* انتحال( سرقت علمی ):
متاسفانه در حیطه نویسندگی تمام ما نویسندگان ترس از انتحال یا همان سرقت علمی رو داریم که باعث میشه نتونیم رمان ها و نوشته ها و داستانک هایمان را در سایت ها نشر بدیم !
* شما مدیریت خیلی خوبی بر روی این قضیه داشتین و بهترین سایت رو برای نشر رمانتون انتخاب کردین!

* باور پذیری داستان :
فضا رو جوری به قلم آوردی که هر خواننده ای با خوندن قسمت هایی از متن بتونه اون رو باور کنه و زیاد در دنیای فانتزی و تخیل غرق نشدی ؛ موضوع و سبک نوشتن خیلی در این مورد مهمه که شما تونستی و رعایتش کردی!

* توصیف :
در بخش توصیف نویسنده باید بتونه فضا و حالات شخصیت و مکان رو به قلم در بیاره امّا جوری که کاربر خواننده بتونه با کمک اون حالات و توصیف فضا و مکان اتفاقات رمان رو مجسم کنه!
* در این بخش خیلی عالی کار کردین ؛ بسیار قوی؛ مفید و کوتاه جوری نبود که خیلی جزئی یا خیلی کلی باشه تعادل رو رعایت کردین!

* بحران و اوج :
در قسمت بحران و اوج داستان باید نویسنده به صورت غیرمنتظره کار بکنه که بتونه کابر ها رو جذب بکنه!

* پایان و نتیجه گیری:
پایان نسبتتاً خوبی داشتین ولی نتیجه گیری کامل و جامع نبود!

* جلد و کاور رمان:
جلد و کاور رمان از رنگ های سفید؛ مشکی ؛ زرد تشکیل شده بود که هر کدام معنای خاصی در رنگ شناسی دارند! زرد: به معنای قدرت! سفید : صلح و روشنایی و مثبت بودن و مشکی : تاریکی و منفی گرایی !
دختر درون تصویر و اژدها ایده های جدید و خوبی بودند! امّا باید در مورد اون اژدها بیشتر توضیح بدین تا گنگ بودنش رفع بشه!

* ایده پردازی:
ایده کاملاً نو و جدید بود ؛ هیچگونه کلیشه ای در کار نبود! اتود زدن یک ایده نو و جدید کار دشواریست امّا ببیننده زیادی رو به خود جذب میکنه ؛ زاویه دید نویسنده نقش به سزایی در این مبحث دارد!

* زاویه دید :
دید چند بُعدی داشتن خوبه مخصوصا در ژانر فانتزی یا همان تخیلی ! زاویه های دید مختلف اند برای مثال زاویه دید فردی منفی گرا نسبت به جامعه شاید کمی کسل کننده باشد امّا می شود با رعایت نکات فنون ادبی و نگارشی همان متن با همان دیدگاه را به متنی پرطرفدار و زیبا و جذاب تبدیل کرد!

* انتخواب دانای کل برای رمان های فانتزی مناسب هستش و تونستین کنترل کنین فضا رو!

رمان زیبای رو عزیزم به قلم آوردی من واقعا لـ*ـذت بردم انشالله همیشه موقع باشی! :) * taraneh.msn22@
*


رمان الگیدا (پنجگانه‌ی لوآلندز) | Narges_Alioghli کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • پوکر
  • قهقهه
Reactions: Narges_Alioghli، Arnosh، SAEEDEH.T و 5 نفر دیگر

Narges_Alioghli

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/1/20
ارسال ها
486
امتیاز واکنش
13,887
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار
زمان حضور
84 روز 17 ساعت 20 دقیقه
نویسنده این موضوع
با سلام و عرض خسته نباشید به شما نویسنده عزیز! :)

* عنوان رمان:
عنوان باید با توجه به سبک؛ژانر و شخصیت سازی رمان انتخاب بشه؛ جدا از اینکه تکراری نبودن عنوان بسیار مهمه !

* عنوان رمان بسیار جالب؛جذاب؛غیر تکراری و نشون دهنده ژانر رمان شما دوست عزیز بود!
* متن رمان با قلمی روان و زیبا نوشته شده که باعث میشه خواننده رمان از خوندن بی وقفه و دنبال کردن رمانتون خسته نشه و دست نکشه ! بهتر بود که تعادل بیشتری بین نوشتن قسمت و پارت روان و ادبی برقرار می کردین!
* انتخواب اسامی شخصیت ها :
در انتخاب اسامی باید به روحیات اون شخصیت توجه داشته باشیم برای مثال: انتخاب اسم علیراد در رمان جوانمرد به نویسندگی فرشته تات شهدوست عزیز خیلی به جا و جالب هست! یکی از معانی علیراد " جوانمرد" هست!

* انتخاب اسامی : مناسب فضا و ژانر رمانتون بود؛ قالب و پیرنگ مناسب بود!
* ابتدای داستان :
داستان رو با معما و جذاب طراحی کردین که همین موضوع باعث جذب کاربران میشه !
( ولی خب نگه داشتن جذابیت و در عمق داستان کار بسیار دشواری هستش! )

* دیالوگ نویسی :
دیالوگ نویسی بر خلاف اینکه اکثرا فکر می کنند بخش بی اهمیتی در یک متن؛ داستان؛ داستانک؛ یا حتی رمان هستش , اینطور نیست و حجم عظیمی از درک کردن فضا ؛ عواطف و احساسات رو در بر میگیره!
* در بخش دیالوگ نویسی میتونم بگم قوی کار کردین ولی باز هم جای بهتر شدن داره!

* مقدمه و خلاصه رمان :
مقدمه و خلاصه یکی از مهم ترین مبحث های نویسندگی هستن که متاسفانه در بعضی از کارها بی حوصلگی نویسندگان رو در بخش مقدمه و بخصوص خلاصه مشاهده می کنیم! وقتی کاربری اسم رمان و کتاب جدیدی رو میبینه اول به اسمش توجه می کنه و بعد به سراغ خلاصه که بخشی از کلیات داستان هست میره و اگر جذابیت داشته باشه به سراغ مقدمه و بخش های بعدی رمان مراجعه میکنه! * در بخش خلاصه و مقدمه خیلی روان کار کردین که میتونه یک بُعد مثبت رو به همراه داشته باشه! و همینطور معما ؛ معما در رمان های فانتزی بسیار اهمیت داره چون باعث جذابیت بیشتر و کنجکاوی کاربر به آنچه قرار است در رمان رخ بدهد میشه!

* دست چین کردن حوادث رمان:
در این بخش نویسنده باید بتونه حوادثی رو که میخواد در رمان رُخ بدهند رو بخش بندی کنه و بتونه سطح گزاری کنه! یعنی در ایتدای رمان نباید چند حوادث هیجانی پشت سر هم قرار بگیرند یا بر عکس نباید حوادث ضعیف تر پشت سر هم قرار بگیرند!
* این قضیه باعث زده شدن یک کاربر از رمان میشه!

* انتحال( سرقت علمی ):
متاسفانه در حیطه نویسندگی تمام ما نویسندگان ترس از انتحال یا همان سرقت علمی رو داریم که باعث میشه نتونیم رمان ها و نوشته ها و داستانک هایمان را در سایت ها نشر بدیم !
* شما مدیریت خیلی خوبی بر روی این قضیه داشتین و بهترین سایت رو برای نشر رمانتون انتخاب کردین!

* باور پذیری داستان :
فضا رو جوری به قلم آوردی که هر خواننده ای با خوندن قسمت هایی از متن بتونه اون رو باور کنه و زیاد در دنیای فانتزی و تخیل غرق نشدی ؛ موضوع و سبک نوشتن خیلی در این مورد مهمه که شما تونستی و رعایتش کردی!

* توصیف :
در بخش توصیف نویسنده باید بتونه فضا و حالات شخصیت و مکان رو به قلم در بیاره امّا جوری که کاربر خواننده بتونه با کمک اون حالات و توصیف فضا و مکان اتفاقات رمان رو مجسم کنه!
* در این بخش خیلی عالی کار کردین ؛ بسیار قوی؛ مفید و کوتاه جوری نبود که خیلی جزئی یا خیلی کلی باشه تعادل رو رعایت کردین!

* بحران و اوج :
در قسمت بحران و اوج داستان باید نویسنده به صورت غیرمنتظره کار بکنه که بتونه کابر ها رو جذب بکنه!

* پایان و نتیجه گیری:
پایان نسبتتاً خوبی داشتین ولی نتیجه گیری کامل و جامع نبود!

* جلد و کاور رمان:
جلد و کاور رمان از رنگ های سفید؛ مشکی ؛ زرد تشکیل شده بود که هر کدام معنای خاصی در رنگ شناسی دارند! زرد: به معنای قدرت! سفید : صلح و روشنایی و مثبت بودن و مشکی : تاریکی و منفی گرایی !
دختر درون تصویر و اژدها ایده های جدید و خوبی بودند! امّا باید در مورد اون اژدها بیشتر توضیح بدین تا گنگ بودنش رفع بشه!

* ایده پردازی:
ایده کاملاً نو و جدید بود ؛ هیچگونه کلیشه ای در کار نبود! اتود زدن یک ایده نو و جدید کار دشواریست امّا ببیننده زیادی رو به خود جذب میکنه ؛ زاویه دید نویسنده نقش به سزایی در این مبحث دارد!

* زاویه دید :
دید چند بُعدی داشتن خوبه مخصوصا در ژانر فانتزی یا همان تخیلی ! زاویه های دید مختلف اند برای مثال زاویه دید فردی منفی گرا نسبت به جامعه شاید کمی کسل کننده باشد امّا می شود با رعایت نکات فنون ادبی و نگارشی همان متن با همان دیدگاه را به متنی پرطرفدار و زیبا و جذاب تبدیل کرد!

* انتخواب دانای کل برای رمان های فانتزی مناسب هستش و تونستین کنترل کنین فضا رو!

رمان زیبای رو عزیزم به قلم آوردی من واقعا لـ*ـذت بردم انشالله همیشه موقع باشی! :) * taraneh.msn22@
*
تشکر که وقت گذاشتی بانو:rose:


رمان الگیدا (پنجگانه‌ی لوآلندز) | Narges_Alioghli کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • قهقهه
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و ~HadeS~
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا