خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Usage for hash tag: پیچ_و_خم_دنج

  1. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...بر شانه‌ی هم. اوه، این بهر شما اندوه‌بار است، نه؟ در راستین، لَختی[2]! ولی باید آموخت، که همسران زیبا نه زاده‌ی اندیشه‌ی منی که هیچ‌گاه دل و خِرد[3] ایشان نبوده است. #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #تیرالین _______________________________________ ۱. بنمایند: نشان دهند. ۲. لَختی: اندکی ۳. خِرد مجاز...
  2. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...پُر از آن واژگان زهرآگین، مرا بدین غبار آورده است و همان‌گونه که می‌نگری، پس از برون راندن واپسین تیر از زخم ژرف، غبار تیره از آن بیرون می‌راند و من نیز تن را به این سوی می‌گذارم و بدرود! #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #تیرالین _______________________________________ ۱. مردم خردمند منظور مردم قضاوت‌گر
  3. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...و دلبر، او به نگاه شیداوار و زمزمه‌های شیرینی که تو از شگفتی دهان بگشایی، بارِ[1] درون آمدن به دلت را می‌گیرد و به ساز و آوازی که همگان شیفته و به ستایشش، تو را از پای می‌اندازد؛ تنها بنشین و تماشا کن، والا! #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #تیرالین _______________________________________ ۱. بار: اجازه
  4. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...سوی آن شیدایی اشک و خون‌ها روانه کند! من به راستی از همان دسته‌ی نوی روزگارم، روزی آوازخوانان با فریادی ز سوز می‌گفتند: - اینان چگونگی شیدایی از یاد برده‌اند، سرور! و همان‌گونه که آنان گفتند، من بی‌هیچ مهتر و دلدادگی از بر چشمان گیرا می‌گذرم و این است، پایانِ آغاز! #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج...
  5. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...که ترس فرمانروای جانت، ولی دستم گیر و همگامم شو! بگذار همه چیز، نیک و پلید در میان گیسوانمان چون باد بوزد و بگذرد. بگذار این تنها زندگی من باشم و تو ای نگار زیبا! بگذار آسمان گواه غبار تیره‌ی اندوهی باشد که از میان سـ*ـینه‌هایمان برون می‌آید و رهسپار نیستی می‌شود. #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #تیرالین
  6. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...من دور می‌شوی، این‌بار من جام در دست می‌نهم و بی هیچ سخنی روی می‌گیرم، با شتاب به سوی دیگر می‌دوم و تو با همه شگفتی نمی‌نگری، که از چشمان تنی که گل به دهان می‌دود، شبنم‌هایی اندوه‌بار می‌ریزد؛ چرا که از این پس و بهر زنده ماندنت تنها یادگارم همان جام خون است؛ زندگی! #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج...
  7. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...یافتم، چندان اشک بریختم، که گویی هزاران هزار سال گل گلزارم بودی، که نبودی! ولی به خدیو[1] و شکوهش سوگند، که در همان محال‌ترین رویاها تا همیشه با تو پای خواهم کوبید، تا همیشه دلم تنگت خواهد، گر چه آنِ دیگرانی. #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #تیرالین _______________________________________ 1. خدیو: خدا
  8. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...سوگواری فریاد می‌آورد. "من هرگز به مهر در نخست نگاه[3] باورم نبود، چون هزارانش زخمم زدند ولی دیدار او... آرام بخواب، ای مهتاب جان‌فدا!" #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #گل_برفی #تیرالین _______________________________________ ۱. کارزار: نبرد ۲. سخت آتش پرست: بسیار مذهبی ۳. مهر در نخست نگاه: عشق در...
  9. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...سرانجام این همنشینی چیست؟ ای بسا که سرانجام خون است و آه و اشک، بیا دَمی مهمان من باش، تا با قهوه و فنجانم آرامشت باشم؛ ای آیینه‌ی مهر! #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #گل_برفی #تیرالین _______________________________________ ۱. ژرف کاو: دقیق ۲. ناواژه: چیزی که در واژه نمی گنجد. ۳. نابرادر(اینجا): نامرد
  10. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...گفتن‌ها ره به کجا دارد؟ ره به آن‌جا که از بهر دیدار روی آن‌که یادش نه فراموش، پس از سال‌های سال، خاری بر دستم کشیده شد و زخمش که بهر آن خار، که بهر ناکامی پیوسته‌ی دیدار روی تو مرا جان به لـ*ـب کرد، مهتر! #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #گل_برفی #تیرالین _______________________________________ ۱. خونگر...
  11. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...خویش برسم و خود را پاس بدارم و هر گاه تنی با گستاخی برت می‌تاخت، سپر جانت می‌شدم. پس اکنون که مرا یارای دوست داشتنت نیست، با دلی سوخته‌ات می‌نگرم، گر چه لبانم خندان و تو هیچ‌گاه مرا نخواهی دید؛ که تنها می‌توانی نشانی از آن عشق نداشته را بنگری و از بَر کنی. #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #گل_برفی...
  12. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...چشمان پدری تلاشگر شده‌ام، تا خارها بر پای ببینم و سرانجام، روشنایی خورشید تو را ببینم، تا که با چشمان آشنای تو دیدارم آید، تا که سپر جانت شوم، تا که... تا واپسین دم از زندگی، برای تو نفس کشم، ای زیبای فریبنده، ای سرور جان و داشته و نداشته‌ی من، ای رز سرخ! #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #گل_برفی #تیرالین
  13. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...بگو چگونه بدانم، تو زندان‌بانی یا که شیفته‌ی تنی چون این! و ناگه، آن تیر و تفنگ‌دار گام برمی‌آورد و سپر این "سپر انسانی" می‌گردد و این‌جاست که باید گفت: - آن‌که خموش، عاشق و دیوانه‌تر؛ نه؟ #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #گل_برفی #سپر_انسانی #تیرالین _______________________________________ ۱...
  14. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...من، این چه رسمی‌ست، که من در چشمان گیرای تو ای گل سرخ، از تو بی‌تو بخوانم و بنگرم و تو نیز چنان‌چه مرا خیره بر جادوی چشم خویش بیابی، دست بر آری و در برم گیری. باشد که همه‌ی رنج روزگار پریشانمان درگذرد، باشد که تو زخمم درمان کنی، سیاه‌پوش بی‌همتای من! #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #گل_برفی #زخم #تیرالین
  15. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...عاشق واله بروت شد. آه، مزیح[2] می‌گویی؟ مزیح نیست که دلم پاره‌پاره و خون‌بار بود؛ مزیح نیست که زخم زبانش هم خوش منِ پاره‌پاره بود و آری، دوست داشتن او، رسوایی سیاه و دل پاره‌ی سرخ بود. #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #تیرالین _______________________________________ ۱. تیرا: مخاطب فرضی ۲. مزیح: شوخی، مزاح
  16. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...بر گونه‌ها آشکار می‌گردد. تنها دارایی من، اینک برای آن‌که به سرای پیوسته پُر مهربان بازگردد، بدین سوی می‌آید، همچنان خوش‌خند و هنگامی که سر به هوا از کنار منِ زمین خورده گذر می‌کند، تنها این واژگان از میان دو لَبم برون می آید: - مرا حس کن! #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #مرا_حس_کن #واژه #Feel_me...
  17. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    بگو مرا نخواهی یافت، ماه خندان! لَب بگشا و سخن گو که دیگر رشته‌ی مهری میان ما نخواهد بود، والای تابناک! ولی... گویی که چنین نیست؛ چون اگر چشم بگشایی، خواهی دید آن‌که ماه خویش را می‌راند، دست در دست اوست و این تنها نیرنگی برای دام فزون آن ماه خندان! #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #تیرالین
  18. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    هیچ اشکی برای ریختن نیست. هیچ دردی در بر نیست که تو را جان به در کند. من در جنگلی تیره و تارم. این‌جا نیز، هیچ چیز نیست که با تو در میان بگذارم، جانان من! گمان می‌کنم... من نمی‌توانم سخنی با تو در میان بگذارم؛ پرسش است چرا؟ اوه... چون من تو را کشته‌ام... جان من! #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #تیرالین
  19. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...فراتر از دوستی‌ای روزمره است. - فراتر؟ -آری! پس به یاد آور که هر دو پس از درد و رنجی بیکران، سرایی از آرامش یافته‌ایم و... - و آن بیان که کشش میان دو تن لبریز از هیجان و ناآرامی است، به تاراج برده‌ایم. #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #تیرالین _______________________________________ ۱. مزیح: مزاح، شوخی
  20. Tiralin

    دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...بی‌کرانی را به دوش کشید و سرانجام خود را در برابر رسا دخت[3] یافت. پس بهتر، که این رشته می‌برد و تو نیز چون دگران می‌روی و بدرود، سرور! #دل_نوشته #پیچ_و_خم_دنج #تیرالین _______________________________________ ۱. بوقلمون: رنگارنگ ۲. چکامه سرا: شاعر ۳. رسا دخت: اینجا منظور معشوق کسی که دوستش دارد.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا