رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
...قلمش، چشمش و مهرش، همه، نمایی از یک انسان راستین است.
من نیز، یکی از شیدایان او بودهام و اکنون، بسی شگفتوار، بیتب و تابش، مینگرم.
این آرامش یکباره چیست، که کُنهَش[2] ندانم!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
_______________________________________
۱. قلمدان استعاره از نویسنده
۲. کُنه: ماهیت
دل تنگ است برای تو که همنشین بامداد و شامگاه منی، مهتر!
دل دیوانه است، از بهر شور دیدار چشمان زیبایت، ناز من!
پس بشنو، سخن یگانه دلدارت، ماه روی من!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
اگر بودی، که دیگر نیازی به دورهی هر روز چشمانت نبود، الههی من!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
***
شب است جانان!
تو بر لحاف گرم و ما، ز کوچه، رندانه و مَستانه، در ره...
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
***
های، دلبر!
برای هزارمین بار، سخنم با توست، یگانه!
تو ندانی، من برای دوست داشتن تنی چون...
گرچه شور یار در سر نداشتم، دیدم که عشق، چهها که نمیکند!
این شور آلوده به راز، خردمندی را دیوانه و شیدایی را فرزانه میکند.
تنها، به نام آن دَم، که دل، ویران گشت و شوری زاده شد.
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
...بود و آن شیدایی خِرَدپسند، جگرهایم سوزانده.
و در آن هنگام، من تو را دیدم؛ آری! تورا! و چنان پای کوفتی[2] و خواندی، که همه پروا و خِرد، بر هوا سپردم و آری! سوی تو آمدم، ای جانِ شیرین!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
_______________________________________
۱. شیدایی:عاشقی
۲. پای کوفتی: رقصیدی
...برده و هر دم اندیشهی یار، در دل میپروراند منم؛ منِ بی پروا؛ منِ از بر شور و دلدادگی!
به جان سوگند، خسته و واله، منم!
تو را نمیدانم!
ترانهسرای این سروده های بیسروسامان، منم!
ای تو مرا شوریده و سامان!
یکبار برای همیشه، مرا دریاب و سخن دل بگوی!
ای آرامِ جان...
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج...
...با همه ستیزهجویی[2] و دلی پر ز خون، به سوی تو میدوم؛ که در وهم نگنجی، که جان جانی و در این میان، خواری، در دل سوختهای!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
***
شده جان بر کف آری و رهسپار کوی ماه[3]، شده زخم زبان و ریشخند عام و خاص، شده پُردرد و پر خَند، شوی و در پایان، خسته تنت، بر برف و بوران...
...چرا که دیگر این مجنون شیدا را یارای آن نیست، که سوگند[2] دادگاهش دهند؛ آن هم، به گنـ*ـاه دوست داشتنی ژرف، بی ریا و از بُن جان!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
_______________________________________
۱. گِیهان: جهان، کیهان
۲. سوگند: گوگرد، ماده ای که در دوران باستان، در دادگاه، به متهم می دادند.
...سرم، که با همه سرخوشرویی و شبگردی، از برای آن تار موی و دلبری، خود را جان فروش[1] بدانم!
چون من، نه آن هیاهوی بیپروای عشاقم، که همه انکار و نهانگری و ترسم...
که نهانگری و ترسم...
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
_______________________________________
۱. جان داده و جان فروش: عاشق با تمام وجود
...جهان، با انگشت تعجب در دندان تحیر[2]، باید بایستد و ببیند، چگونه بیش از پیش در کنار تو، پایمردان[3] و یار زیبایت میایستم!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
_______________________________________
۱. خدیو: خدا
۲. انگشت تعجب در دندان تحیر برگرفته از کتاب مرصاد العباد من المبدا الی المعاد از...
...خونگری[1] سخت، بر جانم خواهی نشاند و اگر دلبُرم، روزی خواهم دانست که این مِهتر[2]، خواهان من بوده، بس دیوانهوار و راستگون!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
***
نامهای نوشته بر باد، از شیدایی دیوانه، به محبوبی یگانه.
درود، ای مَه خوبان!
سخنی نیست؛ پس نیک بدان، که من صد دَوال[3] گسستم، تا...
...عشق آغاز شد و این است که اکنون، آنان، همان پاکان کوچک و ساده، فرمانروای هزاران قلباند
و نوایشان، روی دیگری از عشق و شیدایی.
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
***
هان، دلبر من!
چه خوشروی و جامهای، جانانِ من!
چه با طنازی و بازی، دلها میبری!
ای عاشقکش عیار!
سرت سلامت!
ولی همه آنچ[1] که...
...دلبر زیبا!
دلبر سر در گریبان!
دلبر فروتن و آرام!
ولی این بار،
دلبر زیبا و
دلبار خودستا و مغرور
ای به فدای تارتار گیسوی!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
***
دوش[1]، به خوابی نوشین[2]، دلبری، یاری، وفایی!
میان سبزه.های نوپا، اندر خم رود و جویبار،
قبا به تن، یا که دیباپوش، دیدمش؛ آری! دیدمش...
...و دلی پاک، ندانستم کِی، ولی آمد و چنان ماندگار شد که در سخن نگجند.
ولی... با آنکه او یگانه، او بیهمتا و شاه و شیرین، ولی، هنوز در دل من، یادی اندوهبار فرمانرواست؛ یادی از سرای بغض و گریه، یادی از روزگار دشوار و نابهسامان.
-آن یاد اندوهبار، از چه برخاسته است؟
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
...من ز بیماری از پای اُفتم یا که اغراقانه، مرگ به چشم ببینم؛ تو باش، همینگونه دلربانه، همینگونه لغزیده پای و همینگونه شیرین... تنها باش، با هر آنکه دوست میداری؛ دلبر و دلدار من!
من نیز، مفتخرم که در این چند روز روزگار، دلدار بُنگاه تو بودهام؛ ای شیرین خندِ من!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج...
"من، تنها به تو مینگرم!
این چشمان، تنها در پی افشانی موی و سیاهی زلف توست!
درویش روزگار، تنها و تنها، هنگامی که تو به رویش مینگری، زلزله و ویرانه است!
هان، معشوق من! نیک مینگری؟
چشم نه، همه جان من، نزد توست، دلدار دیوانه!"
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
...از درب دل برانیم.
ها! میگویی، از برای چه؟
چون او، اگر به راستی دلدار ما بود، دست بر میآورد و مرهمی بر زخم دل میشد، نه آنکه هزارش منطق و فلسفه به پیش کشد.
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
_______________________________________
۱. دَور در لغت به معنای گردش و در این نوشته، مجاز از روزگار و...
...زخم وجودم را
گفتم تو کیستی که مرا برانی از او!
تو همه کس، ولی هیچکس!
تو زخم ژرفتر از او
تو، دستاویز گریههای بیامان این دخت
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین
***
های ماه روی من! چه خوش میدرخشی به صدر جهان!
بر آی بر در دل، که سخت تنگ است، خونِ دل[1]!
#دل_نوشته
#پیچ_و_خم_دنج
#تیرالین...