خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Usage for hash tag: ریحانه‌رادفر

  1. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط هبوط خنیانگر | Mahla_Bagheri و ~ریحانه رادفر~ کاربران انجمن رمان ۹۸

    ...بی میل به جهان می‌نگرم که گویی الفی بودی و قد علم کرده‌ای، در میانه‌ی جهانم شدی. نفس کم دارم... برای خاموشی آتش اطرافت نفس کم دارم ولیکن، بسانِ صر صر بر سرت آوار می‌گردم و آرامش‌ گونه به خاموشی شوقت می‌دهم. با او باش! تو با او و منی که از خاطراتمان، سنگ قبری ساختم. #هبوط_خنیانگر #ریحانه‌رادفر
  2. ~ریحانه رادفر~

    نقد و بررسی دلنوشته خمود | ریحانه رادفر کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...مگر می‌توانستند حق زندگی انسان را توده‌ای دیگر تعیین کند؟ پس تسکین خاطر این بنده‌ی ستم دیده چه می‌شد؟! رمیدگی‌ام را در گلوله‌ی داغ چشمانم جا می‌کردم و قصد نابودی قاعده‌ی درونی‌شان را داشتم؛ دریغ از این که حالم دگرگون‌تر می‌شد. لینک اثر: https://forum.roman98.com/threads/44147/ #خمود...
  3. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط هبوط خنیانگر | Mahla_Bagheri و ~ریحانه رادفر~ کاربران انجمن رمان ۹۸

    ...چنگ نزدی و عطر غنچه‌های آسمانی‌ات را بر پیراهنش پاشیدی. با ظاهری آوخی، اندرونی تلخ مزه به حرکات دلبرانه‌ات خیره شدم. رام شده بودی! به یاد داری بر این منِ آواره چگونه چنگ‌هایی ز جنس جدایی روانه می‌کردی؟ با تمامیِ نا سازگاری‌هایت، چشم انتظار لبخندی ز جانب تو نشسته‌ام. #هبوط_خنیانگر #ریحانه‌رادفر
  4. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط هبوط خنیانگر | Mahla_Bagheri و ~ریحانه رادفر~ کاربران انجمن رمان ۹۸

    درخت محبتت، به رسم ادب در دل و جانم شاخ و برگ داده و آواز وصالت را دکلمه می‌کند. مگر می‌شود ریشه‌ی عشق، در دیدگانت رخ نمایان نکند و رویتت لهجه‌ی دلدادگی را بهر شیفتگی و خشک شدن بحرم فریاد نزند؟! #هبوط_خنیانگر #ریحانه‌رادفر
  5. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط هبوط خنیانگر | Mahla_Bagheri و ~ریحانه رادفر~ کاربران انجمن رمان ۹۸

    ...دلمرده‌اش را نمی‌ریخت و من خیس نمی‌شدم! تضاد دلچسبی‌ست که کودکی‌های سیَهَم، با تو بودن‌های سرخم را به آتش می‌کشد. اشک‌های گونه‌ام، با باران در آمیخته می‌گردد و ماهیت بغض را تبسم جلوه می‌دهد؛ ندای آذرخش هوای معطر قلبت، همان نوازنده‌ی خوش نواترین ساز این کهن بوم است. #هبوط_خنیانگر #ریحانه‌رادفر
  6. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط هبوط خنیانگر | Mahla_Bagheri و ~ریحانه رادفر~ کاربران انجمن رمان ۹۸

    ...و با پای برهنه می‌دوم؛ حیران نشده‌ام بلکه واله‌ی درونم حکم طوفانی وهمناک را صادر کرده تا تمام شهر را به جنونی نشیط دعوت کنم. صدای شرشر باران در مغزم، همان لالایی کودکی‌هایم است که مادرم با ناله زمزمه می‌کرد تا خوابم ببرد، دریغ از آگاهی این سامان کوچ کرده در مغزم! #هبوط_خنیانگر #ریحانه‌رادفر
  7. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط هبوط خنیانگر | Mahla_Bagheri و ~ریحانه رادفر~ کاربران انجمن رمان ۹۸

    در یک نگاه سال‌ها می‌نگرمت، در یک صدا بارها می‌خوانمت، در یک لبخند بارها مجنون می‌شوم، در یک نماز بارها می‌پرستمت و در یک سپید برگ، قلم بارها می‌نویسمت. #هبوط_خنیانگر #ریحانه‌رادفر
  8. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط هبوط خنیانگر | Mahla_Bagheri و ~ریحانه رادفر~ کاربران انجمن رمان ۹۸

    درونت را با چه رنگ مرکبی بر قلب کاغذ شرح دهم تا ریا نشود؟ چگونه از تو بگویم که حسد بر رویم چنگ حسادت نیندازد؟ ازمهربانی‌ات بگویم یا منطق احساسی‌ات؟ از انتقال رخ زیبا به دل آویسایت چه بنویسم بجز بزرگی خالق؟! #هبوط_خنیانگر #ریحانه‌رادفر #ریحانه_مسنا (رادفر)
  9. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط خمود | ~ریحانه رادفر~ کاربر انجمن رمان ۹۸

    دیگر رنجی روی سرم نیست و من ‌می‌توانم صاعقه بزنم. فریادی در برابر مبینِ نداشته‌ام. لیکن آزارِ ابرار را کسی خوش ندارد؛ هیس! شهر خفته است دختر، تو مگر کیستی که شهر را از خوابِ غفلت برخیزانی؟! *ابرار: نیکوکاران #خمود #ریحانه‌رادفر
  10. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط خمود | ~ریحانه رادفر~ کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...می‌کشد؛ طعم شیرین آب‌نبات را در دهانت می‌گذارد، تا تلخیِ زندگیِ تباهِ مردمان را نچشی؛ گویی نمی‌داند تو قرار است بزرگ شوی و قد بکشی؛ سر برآوری و از پشت این کوه دروغین، به آن‌‌سوی آسمان‌ها بنگری و ظلمتِ بزرگ‌نمایان را ببینی. *نحر: قربانی *تضرع: زاری، گریه *هریس: دانه، حبوبات #خمود #ریحانه‌رادفر
  11. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط خمود | ~ریحانه رادفر~ کاربر انجمن رمان ۹۸

    با چشمانش قفسی ز شگفتی‌ها، برایمان خالق می‌شود. سرنوشت، من و توی منی که در دیدگان ازون، اسیریم؛ در هر بندی که با تو به اسارت در آیم، اوج آزادی‌است؛ حتی اگر ازونی پاره‌شود و ماهی بی نور... آفتاب طلایی فام من. *فام: رنگ، مانند در این قسمت از دلنوشته به معنای "رنگ" هست. #خمود #ریحانه‌رادفر
  12. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط خمود | ~ریحانه رادفر~ کاربر انجمن رمان ۹۸

    شیدای سیالمان، در کهکشان نورانی، مشغول گذر است و آسمان ز تب تندمان، آه می‌کشد! لابه‌ای ز تب آوین دل‌های فلک ‌زده‌مان! قلب آسمان سوراخ می‌شود، خورشید، در پشت تکه‌ ابری نهان می‌گردد و ازون، از ترس چشم می‌گشاید! *آوین: عشق در گویش کردی *سیال: روان، جاری #خمود #ریحانه‌رادفر
  13. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط خمود | ~ریحانه رادفر~ کاربر انجمن رمان ۹۸

    نورِ گسیل شده از بودنت، هر چند هم که برای چشمانم رنج آور باشد، چشم از آن‌ها بر نمی‌دارم و مشتاق‌تر از منور‌های چشم پر کن، دیدگانم را بر تو می‌دوزم. #خمود #ریحانه‌رادفر
  14. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط خمود | ~ریحانه رادفر~ کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...هر دم، صعوبت این آفاق را دوچندان می‌کنند. هنوز هم انسان‌ها زنده‌اند؛ هنوز هم تبارِ تالمِ زخم‌های لاعلاج را نسوزانده‌اند. *اجحاف: ستم کردن، تعدی کردن *صعوبت: اشکال، دشخواری، دشواری، زحمت، سختی *آفاق: جهان، دنیا، عالم، گیتی، افق‌ها، کرانه‌ها *تالم: اندوهگین شدن، دردمندی نمودن #خمود...
  15. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط خمود | ~ریحانه رادفر~ کاربر انجمن رمان ۹۸

    سوراخ شدن لایه‌ی ازون، برهانی‌ است. بسان فروسرخ، نوری به طعم آب‌نبات‌های بنفش، گسیل می‌کنی؛ هم‌چون آینه، باز تابش می‌کنم و محکم جانت را در حصار آگرینم، به قفس می‌اندازم. *برهان: دلیل *گسیل: روانه، اعزام *آگرین: آتشین #خمود #ریحانه‌رادفر
  16. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط خمود | ~ریحانه رادفر~ کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...خشک شده و صدای خفگی‌ام، در گوشِ تمامی ساکنان شهر، نجوا می‌شود؛ خانه‌ی طوفان زده‌ام را، آتشی ز تباهی‌های زمانه در برگرفته است و با سوختنش، چیزی درونم را به ویرانه می‌کشد. این منی بودم که به آرزوهایم، قول رسیدن داده بودم و این زمانه‌ای بود که به قولِ منِ خوش پیمان، پشتِ‌پا زد. #خمود #ریحانه‌رادفر
  17. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط خمود | ~ریحانه رادفر~ کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...مغزم می‌گردد؛ قلبم در دهان می‌کوبد و دود آرزوهایم، غباری می‌شود و می‌نشیند روی شاهرگم. گویی طوفانی دشمن فام، پای در این محله‌ی نحس گذاشته بود و از میان همه‌ی خانه‌ها، خانه‌ی رویاهایم را برگزیده بود. *ابتهاج: شاد، خوشحالی *ابتهال: زاری *ابذاء: ناسزا، بدگویی *فام: مانند، شبیه #خمود #ریحانه‌رادفر
  18. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط خمود | ~ریحانه رادفر~ کاربر انجمن رمان ۹۸

    گاه با همه‌ی توانم، گام‌هایی بلند برمی‌داشتم و تضرع‌های آغشته‌ به حرمان را، از چشمانم بیرون می‌ریختم! گویی امروز، همان روزی‌ست که قیامت نام دارد؛ روزی که بندگان نیک‌ را، پاداشی والا و بندگان مبتلع به ناپاکی را، به آتش می‌کشند. *تضرع: زاری *حرمان: نا امیدی *مبتلع: فرو برده شده #خمود #ریحانه‌رادفر
  19. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط خمود | ~ریحانه رادفر~ کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...و چشمانم را با اشک‌ مردانه تر کردند! جرم این باربرنهادن را منِ بی‌باک به جان خریدم و حتی آهی نکشیدم. دختری در کنج دلم جان باخت و پسری در ظاهرم شکست. زیستن میت را هر روز، با جان و دل غنچه می‌زنم و بر عدالت مرده‌ی بدلم، سجده می‌کنم. *باربر نهادن: کنایه از تحمیل فشار *میت: مرده #خمود #ریحانه‌رادفر
  20. ~ریحانه رادفر~

    متـوسـط خمود | ~ریحانه رادفر~ کاربر انجمن رمان ۹۸

    ...دریده است. دهان باز کردم تا بنالم از تعلق ذهنم به قلب سرمستم، از گیسوان شاهقم، از چشمان آغشته به مردانه زن بودن! تقاص فهم را پس دادم. تفهیم نشدم، مشتی که بر دهانم کوبیده شد، قلبم را از بلندی زنانگی بر کفِ مردانگی سرازیر کرد. *مخبط: تباه شده *شرحه: قطعه قطعه *شاهق: بلند #خمود #ریحانه‌رادفر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا