خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ریحانه رادفر~

کپیست انجمن رمان ۹۸
کپیست انجمن
  
عضویت
3/8/20
ارسال ها
534
امتیاز واکنش
10,765
امتیاز
303
سن
20
محل سکونت
♥Dream♥
زمان حضور
63 روز 18 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
«بسم الله الرحمن الرحیم»
دلنوشته: خمود
دلنویس: ~ریحانه رادفر~ کاربر انجمن رمان 98
ژانر: تراژدی
مقدمه:
تبری شده‌ بودند، برای درختی که سال‌هاست خشکیده است!
کوشش‌های مردانه‌ام برای این نبردِ هویتی، کفایت نکرد.
در خفقان فریاد زدم که نر بودن را دوست ندارم حتی اگر مردانگی به این باشد؛ تعذی جانم را روا می‌دیدند و هروانه‌های شلاق سخنان و هنجارشان را به فواد متنفذ زنانه‌ام، می‌کوبیدند.
مگر می‌توانستند حق زندگی انسان را توده‌ای دیگر تعیین کند؟ پس تسکین خاطر این بنده‌ی ستم دیده چه می‌شد؟!
رمیدگی‌ام را در گلوله‌ی داغ چشمانم جا می‌کردم و قصد نابودی قاعده‌ی درونی‌شان را داشتم؛ دریغ از این که حالم دگرگون‌تر می‌شد.
لینک اثر:

#خمود
#ریحانه‌رادفر



نقد و بررسی دلنوشته خمود | ریحانه رادفر کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Saghár✿، حنانه سادات میرباقری، دونه انار و یک کاربر دیگر

حنانه سادات میرباقری

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/11/19
ارسال ها
1,194
امتیاز واکنش
8,273
امتیاز
283
زمان حضور
40 روز 9 ساعت 35 دقیقه

《نقد دلنوشته خمود》

~به نام خدایی که در این نزدیکیست~

"گاه با وجود سـ*ـینه ای مالامال از احساسات ناب و ذهنی سرشار از کلمات می مانیم در نوشتن، در چگونه بیان کردن و در اینکه چی بنویسم!"
این جمله را نه تنها من، بلکه فکر می‌کنم تمام نویسنده‌ها با تک تک سلول‌هایشان درک می‌کنند. این جمله مصداق خوبی برای دلنوشته‌ی خمود است چرا که نویسنده در ابتدا از ایده هایی نو بهره گرفته بود و سعی کرده بود از دیدگاهی جدید به وقایع نگاه کند، اما کم‌کم ایده‌ها کلیشه می‌شوند ولیکن قلم خوب نویسنده همچنان پابرجاست.
"مرگِ طبیعی، آن چیزی نیست که گفته‌اند؛ همانی‌ست که تا جریان در رگ‌های بدنت هم پیش می‌رود، لیکن به نحر کردن تو ختمش می‌کند!
تضرع‌هایی به بزرگیِ هریس، در چشمانت طنین می‌اندازند و بر روی چشمانت، پرده‌ای ز نمایش‌ می‌کشد؛ طعم شیرین آب‌نبات را در دهانت می‌گذارد، تا تلخیِ زندگیِ تباهِ مردمان را نچشی؛ گویی نمی‌داند تو قرار است بزرگ شوی و قد بکشی؛ سر برآوری و از پشت این کوه دروغین، به آن‌‌سوی آسمان‌ها بنگری و ظلمتِ بزرگ‌نمایان را ببینی."

به طور مثال در متن بالا از کلیشه کودکی و برزگی صحبت شده اما چیزی که متن را جذاب کرده، قلم نویسنده است. مهم‌ترین نکته‌ای که برای من حائز اهمیت بود، انسجام متن‌ها و پیوستگی دلنوشته بود که در ادامه بیشتر توضیح خواهم داد. در ابتدا نویسنده از افسردگیش که معنای نام دلنوشته است شروع می‌کند و توانایی خودش را در استفاده از آرایه های تشخیص از همان مقدمه و بعد با استفاده از تضاد، تشبیه و حتی جناس و باقی آرایه‌ها، نشان می‌دهد. به طور مثال به جناس اختلافی زیر در کلمه‌ی گام و گاه دقت کنید:
"گاه با همه‌ی توانم، گام‌هایی بلند برمی‌داشتم."
کمی بعدتر نویسنده با تلمیح زدن به قضیه‌ی زئوس و کامل بودن انسان‌ها از نظر روحیه مردانه و زنانه دیدگاهی کمتر دیده شده عرضه می‌کند و همین موضوع را به افسردگی ربط می‌دهد. منتها این بین اگر پرشی به جمله اول نقد بزنیم، حس می‌کنم کمی این لحن زییا و ادبی، از مفهوم کاسته است چرا که در متن زیر:
"صدای اجحاف را می‌شنوی؟ مگر آنان نیز انسان نیستند؟ انسان‌هایی که خوی حیوانی به خود گرفته‌اند و هر دم، صعوبت این آفاق را دوچندان می‌کنند.
هنوز هم انسان‌ها زنده‌اند؛ هنوز هم تبارِ تالمِ زخم‌های لاعلاج را نسوزانده‌اند."

من منظور نویسنده را درک نمی‌کنم! تضاد ایجاد شده کمی مفهوم را بد انتقال می‌دهد و من دیدگاه نویسنده را متوجه نمی‌شوم. شاید تلمیحی از کتاب قلعه حیوانات باشد شاید هم نه.
یا در قسمتی دیگر:
"برای ضیاء دعاهایم، فروغ می‌طلبیدم
برای روشنی دعاهایم، نور میطلبیدم"

ضیا و فروغ هر دو به معنی روشنی هستند و در اینجا نویسنده در واقع می‌گوید برای روشنی دعاهایم، نور می‌طلبم؟!
این‌گونه پیچیدگی‌ها و تناقضات در متن دیده می‌شد و خب بهتر است نویسنده با کم کردن بار سنگین ادبی کلمات، کمی منظورش را راحت‌تر بیان کند. هر چند نثر ادبی‌ای که نویسنده انتخاب کرده بود، یکدست بود و در نام، مقدمه و متن اصلی رعایت شده بود و این یکدستی شایان تقدیر است اما با این حال در کل نویسنده در اکثر جای جای متن فضاسازی خوبی رقم زده بود و عواطفش را به خوبی با خواننده در میان گذاشته بود.
"شیدای سیالمان، در کهکشان نورانی، مشغول گذر است و آسمان ز تب تند لـختی‌مان، آه می‌کشد!
لابه‌ای ز تب آوین دل‌های فلک ‌زده‌مان!
قلب آسمان سوراخ می‌شود، خورشید، در پشت تکه‌ ابری نهان می‌گردد و ازون، از ترس چشم می‌گشاید!"

به طور مثال در متن بالا، نویسنده با توصیف سوراخ شدن آسمان و ترس خورشید، حس ناراحتی را بیان می‌کند. ولی خوب است در این‌جا بگویم که اگر نویسنده بتواند حدالمکان از تکرار کلمات تکراری بکاهد، نوشته‌هایش بسیار متمایز‌تر و بهتر می‌شود. به طور مثال نویسنده در مجموع متن‌هایش از "فام" و "ازون" بهره‌ی زیادی گرفته بود و این کلمات برای خواننده تکراری می‌شدند. منتها یکی دیگر از جلوه های ویژه این دلنوشته، وزن گرفتن متن‌ها بود که به طرز زیبایی به خوانش راحت کمک می‌کرد.
در انتهای داستان نویسنده به سوی درد و دل های کلیشه‌ای دخترانه رفت و با کوتاهی موهایش احساساتش را بروز داد. حرف دیگری نیست و فقط نکته‌ای راجع به ژانرها باید بگویم. از آنجا که ژانر های انتخابی نویسنده
تراژدی و عاشقانه بود، انتظار می‌رود هر دو در متن دیده شوند اما تا این‌جای متن یعنی پارت پانزده، خبری از احساسات عاشقانه نبود و دلنوشته بر روی ژانر اول تمرکز کرده بود. پیشنهاد می‌کنم به ژانر دومتان اهمیت خیلی بیشتری بدهید و اگر هم نیازی به آن ندارید، ژانر را حذف کنید.
سپاس بابت انتقاد پذیری شما
تیم نقد رمان ۹۸
حنانه سادات میرباقری
~ریحانه رادفر~


نقد و بررسی دلنوشته خمود | ریحانه رادفر کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • جذاب
  • تشکر
Reactions: دونه انار و ~ریحانه رادفر~

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
884
امتیاز واکنش
4,993
امتیاز
228
زمان حضور
113 روز 16 ساعت 35 دقیقه
نقد و بررسی دلنوشته خمود

جهان هر دلنوشته، سرشار از احساسات دل‌نویسی است که به تک تک واژگان سرایت می‌شود و گویا مخاطب با هر عبارت می‌تواند به درون احساسات دل نویس نفوذ کند. در اثر خمود، واژگان به طرز گیرایی در کنار یکدیگر جفت و جور شده‌اند؛ منتها همانند هر اثری دیگر نواقصی به چشم می‌خورد که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد. در هر بخش شاهد جنجال‌های زیبای ادبی به نام آرایه‌ها بوده‌ایم و آرایه‌های پای‌ثابت در اثر خمود، غالبا بر پایه استعاره، تشخیص، تشبیه و کنایه بنا شده‌اند و فضایی که دل‌نویس برای مخاطب فراهم کرده ملموس است و مخاطب می‌تواند با احساسات جاری شده همراه شود. بنیاد ایده حرف تازه‌ای برای گفتن نداشت؛ ولیکن دل‌نویس توانسته بود با تغییر نگرش این اصل را برطرف کند.
همان طور که در لیست ژانرها نام ژانر عاشقانه آورده شده است، مخاطب انتظار سبک عاشقانه را در اثر دارد؛ لیک آن طور که بایستی در اثر رعایت بشود، صورت نگرفته بود و اکثرا تمرکز نویسنده بر پایه غم و اندوهی بود که شخص دچار آن بود و بایستی که دل‌نویس تعادل هر دو را در اثر حفظ کند.
در بعضی قسمت‌ها دل‌نویس از کلماتی بهره جویی کرده که بر خلاف قوانین در انجمن است. مانند:

سوراخ شدن لایه‌ی ازون، برهانی‌ است، بر لـ*ـب نهادن‌های تو بر لبانم!
بسان فروسرخ، نوری به طعم آب‌نبات‌های بنفش، گسیل می‌کنی؛ هم‌چون آینه، باز تابش می‌کنم و محکم لبانت را در حصار لـ*ـب‌های آگرینم، به قفس می‌اندازم.

در این قسمت استفاده از عباراتی همچو" لـ*ـب نهادن‌های تو بر لبانم" و " لبانت را در حصار لـ*ـب‌های آگرینم، به قفس می‌اندازم." برخلاف قوانین است و بهره جویی فراوان از واژه‌ی "ازون" مخاطب را وازده می‌کند.

شیدای سیالمان، در کهکشان نورانی، مشغول گذر است و آسمان ز تب تند لـ*ـختی‌مان، آه می‌کشد!
لابه‌ای ز تب آوین دل‌های فلک ‌زده‌مان!
قلب آسمان سوراخ می‌شود، خورشید، در پشت تکه‌ ابری نهان می‌گردد و ازون، از ترس چشم می‌گشاید.

و در این قسمت بهره جویی از عبارت" آسمان ز تب تند لـ*ـختی‌مان، آه می‌کشد!" از مواردی است که فیلتری به حساب می‌آید.

برای ضیاء دعاهایم، فروغ می‌طلبیدم" تا شاید خدای لایتناهی نظری بر گلِ پژمرده‌ی مردانه‌ام در دل زنانگی بی‌اندازد تا شیره‌ی رویاهایم توسط دشنام‌های این اهالی مکیده نشود. شیدای اندرونی بودم کز تیمار بانوان سرشار کشته و منِ مَرد، باید تماشا می‌کردم؛ حتی بیچارگی‌شان را!

در این قسمت با عبارت" برای ضیاء دعاهایم، فروغ می‌طلبیدم" روبه‌رو می شویم که کلمات "ضیاء" و "فروغ" هر دو معنی یکسانی را می‌دهند که بایستی تعویض بشوند.
روی هم رفته، نواقص کمی در اثر خمود دیده می‌شود و بعضی اوقات مخاطب با واژگان بسی سنگین روبه‌رو می‌شود که از درک می‌کاهد و قسمت‌های فیلتری بایستی رفع بشوند. آشکارا به چشم می‌خورد که دل‌نویس پتانسیل ترقی را دارد، مهم آن است که بخواهد و بتواند.

با تشکر از نقدپذیری شما
^~SARA~^

تیم نقد انجمن رمان98


نقد و بررسی دلنوشته خمود | ریحانه رادفر کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: دونه انار، M O B I N A و ~ریحانه رادفر~

~ریحانه رادفر~

کپیست انجمن رمان ۹۸
کپیست انجمن
  
عضویت
3/8/20
ارسال ها
534
امتیاز واکنش
10,765
امتیاز
303
سن
20
محل سکونت
♥Dream♥
زمان حضور
63 روز 18 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
مرسی عزیزانم که وقت گذاشتید و دلنوشته تراژدی خمود رو مطالعه کردید.
ژانر عاشقانه از ژانر‌های دلنوشته حذف شد. حتما نواقص رو رفع می‌کنم:g3b:


نقد و بررسی دلنوشته خمود | ریحانه رادفر کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: دونه انار
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا