خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

فروغ ارکانی

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/4/18
ارسال ها
174
امتیاز واکنش
4,140
امتیاز
228
محل سکونت
کرج
زمان حضور
1 روز 8 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
"به نام ایزد یکتا"

※در این تاپیک، اشعار و نوشته های فروغ فرخزاد، همچنین برخی فایل های صوتی و تصویری از ایشان و یا آشنایان فروغ و فایل های صوتی برخی از اشعارش، تحت عنوان "فروغ خوانی" گذاشته می‌شود.※

پ.ن: اشعار، هم به صورت کامل و هم گزیده ای از آنها در تاپیک قرار داده می‌شود.
IMG_20180709_004426_191.jpg
فروغ فرخزاد

زادروز: ۸ دی ۱۳۱۳
مرگ: ۲۴ بهمن ۱۳۴۵


دیوان سروده‌ها:
اسیر، دیوار، عصیان، تولدی دیگر، ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد


اشعار فروغ فرخزاد

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Kimia_Rh، ^moon shadow^ و AsYaNmAz

فروغ ارکانی

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/4/18
ارسال ها
174
امتیاز واکنش
4,140
امتیاز
228
محل سکونت
کرج
زمان حضور
1 روز 8 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
فایل صوتی: پرنده مردنی است
دفتر: ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
گوینده: خسرو شکیبایی



دانلود فایل صوتی پرنده مردنی است


اشعار فروغ فرخزاد

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: *Ghazale*، ^moon shadow^ و AsYaNmAz

فروغ ارکانی

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/4/18
ارسال ها
174
امتیاز واکنش
4,140
امتیاز
228
محل سکونت
کرج
زمان حضور
1 روز 8 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
چه مهربان بودی ای یار، ای یگانه ترین یار
چه مهربان بودی وقتی دروغ می‌گفتی
چه مهربان بودی وقتی که پلک‌های آینه‌ها را می‌بستی
و چلچراغ‌ها را
از ساق‌های سیمی می‌چیدی
و در سیاهی ظالم مرا بسوی چراگاه عشق می‌بردی
تا آن بخار گیج که دنبالهٔ حریق عطش بود بر چمن خواب می‌نشست


و آن ستاره‌ها مقوایی
به گرد لایتناهی می‌چرخیدند
چرا کلام را به صدا گفتند؟
چرا نگاه را به خانهٔ دیدار میهمان کردند!
چرا نوازش را
به حجب گیسوان باکرگی بردند؟
نگاه کن که در اینجا
چگونه جان آن کسی که با کلام سخن گفت
و با نگاه نواخت
و با نوازش از رمیدن آرامید
به تیرهای توهم
مصلوب گشته‌است
و به جای پنج شاخهٔ انگشتهای تو
که مثل پنج حرف حقیقت بودند
چگونه روی گونه او مانده ست


سکوت چیست، چیست، ای یگانه ترین یار؟
سکوت چیست بجز حرفهای ناگفته
من از گفتن می‌مانم، اما زبان گنجشکان
زبان زندگی جمله‌های جاری جشن طبیعتست
زبان گنجشکان یعنی: بهار، برگ، بهار
زبان گنجشکان یعنی: نسیم، عطر، نسیم
زبان گنجشکان در کارخانه می‌میرد


این کیست این کسی که روی جادهٔ ابدیت
بسوی لحظه توحید می‌رود
و ساعت همیشگیش را
با منطق ریاضی تفریق‌ها و تفرقه‌ها کوک می‌کند.
این کیست این کسی که بانگ خروسان را
آغاز قلب روز نمی‌داند
آغز بوی ناشتایی می‌داند
این کیست این کسی که تاج عشق به سر دارد
و در میان جامه‌های عروسی پوسیده ست


پس آفتاب سرانجام
در یک زمان واحد
بر هر دو قطب ناامید نتابید
تو از طنین کاشی آبی تهی شدی


و من چنان پرم که روی صدایم نماز می‌خوانند...

جنازه‌های خوشبخت
جنازه‌های ملول
جنازه‌های ساکت متفکر
جنازه‌های خوش بر خورد، خوش پوش، خوش خوراک
در ایستگاه‌های وقت‌های معین
و در زمینهٔ مشکوک نورهای موقت
و میل خرید میوه‌های فاسد بیهودگی
آه
چه مردمانی در چار راهها نگران حوادثند
واین صدای سوت‌های توقف
در لحظه‌ای که باید، باید، باید
مردی به زیر چرخ‌های زمان له شود
مردی که از کنار درختان خیس می‌گذرد...


من از کجا می‌آیم؟

به مادرم گفتم:«دیگر تمام شد.»
گفتم:" همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می‌افتد
باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم.


سلام ای غرابت تنهایی
اتاق را به تو تسلیم می‌کنیم
چرا که ابرهای تیره همیشه
پیغمبران آیه‌های تازه تطهیرند
و در شهادت یک شمع
راز منوری است که آن را
آن آخرین و آن کشیده ترین شعله خوب می‌داند


ایمان بیاوریم
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
ایمان بیاوریم به ویرانه‌های باغ‌های تخیل
به داس‌های واژگون شدهٔ بیکار
و دانه‌های زندانی
نگاه کن که چه برفی می‌بارد


شاید حقیقت آن دو دست جوان بود، آن دو دست جوان
که زیر بارش یکریز برف مدفون شد
و سال دیگر، وقتی بهار
با آسمان پشت پنجره همخوابه می‌شود
و در تنش فوران می‌کنند
فواره‌های سبز ساقه‌های سبک بار
شکوفه خواهد داد ای یار، ای یگانه ترین یار
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد...



قسمت ۲


شعر: ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
دفتر: ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد


اشعار فروغ فرخزاد

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: *Ghazale* و AsYaNmAz

فروغ ارکانی

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/4/18
ارسال ها
174
امتیاز واکنش
4,140
امتیاز
228
محل سکونت
کرج
زمان حضور
1 روز 8 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
فایل صوتی: ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
دفتر: ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
گوینده: فروغ فرخزاد


دانلود فایل صوتی ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد


اشعار فروغ فرخزاد

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: *Ghazale* و AsYaNmAz

فروغ ارکانی

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/4/18
ارسال ها
174
امتیاز واکنش
4,140
امتیاز
228
محل سکونت
کرج
زمان حضور
1 روز 8 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
IMG_20180904_110906_099.jpg
کسی به فکر گل‌ها نیست
کسی به فکر ماهی‌ها نیست
کسی نمی‌خواهد باور کند
که باغچه دارد می‌میرد
که قلب باغچه زیر آفتاب ورم کرده است
که ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی می‌شود



بخشی از شعر: دلم برای باغچه می‌سوزد
دفتر: ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد





اشعار فروغ فرخزاد

 
آخرین ویرایش:

فروغ ارکانی

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/4/18
ارسال ها
174
امتیاز واکنش
4,140
امتیاز
228
محل سکونت
کرج
زمان حضور
1 روز 8 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصل های خشک گذر می کردند
به دسته های کلاغان
که عطر مزرعه های شبانه را
برای من به هدیه می آوردند
به مادرم که در آیینه زندگی می کرد
و شکل پیری من بود
و به زمین، که میل تکرار من، درون ملتهبش را
از تخمه های سبز می انباشت - سلامی دوباره خواهم داد


می آیم، می آیم، می آیم
با گیسویم: ادامه بوهای زیر خاک
با چشم هایم: تجربه های غلیظ تاریکی
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار
می آیم، می آیم، می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که دوست می دارند
و دختری که هنوز آنجا،
در آستانه پرعشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد




شعر: به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
دفتر: تولدی دیگر




اشعار فروغ فرخزاد

 
آخرین ویرایش:

فروغ ارکانی

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/4/18
ارسال ها
174
امتیاز واکنش
4,140
امتیاز
228
محل سکونت
کرج
زمان حضور
1 روز 8 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
فایل صوتی: به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
دفتر: تولدی دیگر
گوینده: خسرو شکیبایی

دانلود فایل صوتی به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد


اشعار فروغ فرخزاد

 
آخرین ویرایش:

فروغ ارکانی

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/4/18
ارسال ها
174
امتیاز واکنش
4,140
امتیاز
228
محل سکونت
کرج
زمان حضور
1 روز 8 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
IMG_20190706_131012_395.jpg
شادم که در شرار تو می‌سوزم
شادم که در خیال تو می‌گریم
شادم که بعد وصل تو باز اینسان
در عشق بی زوال تو می‌گریم


بخشی از شعر: شکوفه اندوه
دفتر: دیوار




اشعار فروغ فرخزاد

 
  • تشکر
Reactions: ØMĪĎ، ☙zAHRa❧ و آیدا رستمی

parädox

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
9/10/20
ارسال ها
2,829
امتیاز واکنش
37,845
امتیاز
368
محل سکونت
انتهای راهرو سمت چپ
زمان حضور
60 روز 11 ساعت 10 دقیقه



کاش بر ساحل رودی خاموش
عطر مرموز گیاهی بودم
چو بر آنجا گذرت می افتاد
به سرا پای تو لـ*ـب می سودم



***

این چه عشقی است که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم
می گیریزی زمن و در طلبت
بازهم کوشش باطل دارم


***


رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود

این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گنـ*ـاه و جنونم کشانده بود


منبع:کافه شعر​


اشعار فروغ فرخزاد

 
آخرین ویرایش:

~ریحانه رادفر~

کپیست انجمن رمان ۹۸
کپیست انجمن
  
عضویت
3/8/20
ارسال ها
534
امتیاز واکنش
10,796
امتیاز
303
سن
20
محل سکونت
♥Dream♥
زمان حضور
63 روز 18 ساعت 0 دقیقه
مجموعه اسیر
شعله رمیده
میبندم این دو چشم پر از آتش را
تا ننگرد درون دو چشمانش
تا داغ و پر تیش نشود قلبم
از شعله نگاه پریشانش
میبندم این دو چشم پر آتش را
تا بگذرم ز وادی رسوایی
تا قلب خامشم نکشد فریاد
رو می‌کنم به خلوت و تنهایی
ای رهروان خسته چه می‌جویید
در این غروب سرد ز احوالش
او شعله رمیده خورشید است
بیهوده می‌دوید به دنبالش
او غنچه شکفته مهتابست
باید که موج نور بیافشاند
بر سبزه زار شب زده چشمی
کاو را بخوابگاه گنه خواند
باید که عطر بـ*ـو*سه خاموشش
با ناله‌های شوق بیآمرزد
در گیسوان آن زن افسونگر
دیوانه وار عشق و هـ*ـوس ریزد
باید نوشیدنی بـ*ـو*سه بیاشمد
از ساغر لبان فریبای
مستانه سر گذارد و آرامد
بر تکیه‌گاه سـ*ـینه زیبایی
ای آرزوی تشنه به گرد او
بیهوده تار عمر چه می‌بندی
روزی رسد که خسته و وامانده
بر این تلاش بیهوده می‌خندی
آتش زنم به خرمن امیدت
با شعله‌های حسرت و ناکامی
ای قلب فتنه جوی گنه کرده
شاید دمی ز فتنه بیار امی
می‌بندمت به بند گران غم
تا سوی او دگر نکنی پرواز
ای مرغ دل خسته و بی‌تابی
دمساز باش با غم او؛ دمساز


اشعار فروغ فرخزاد

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: mahya_seven، حریر محمودی، moh@mad و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا