خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
آنکه بی خدمتی و بی سببی

هست با من به جان شیرین راد

راد مردی و نیکنامی را

او نهاده‌ست در جهان بنیاد

رادی مهتران ز روی ریاست

وان خواجه ز گوهر وز نژاد

خرد و مردمیش روز افزون

فضل و آزادگیش مادرزاد

هر که او تیز هوش‌تر ز ادب

خواند او را مقدم و استاد

همچو نوباوه برنهاد به چشم

نامه او خلیفهٔ بغداد

با دبیران خویش گفت که کس

مر سخن را چنین نهد بنلاد

خواجه بوبکر بُوَد گوی ادب

ایزد او را بقا و عمر دهاد

لقب او سپهر آداب است

وین لقب صاحب جلیل نهاد

ای نمودار معجزات مسیح

ای سزاوار پیشگاه قباد


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
تا من از درگه تو دور شدم

بی تکلف همی نگردم شاد

آنچه بی تو برین دلست از غم

نه همانا که بود بر فرهاد

دور کردی مر از خدمت خویش

چون شمن را ز لعبت نوشاد

همه امید من تویی در غم

تو رسیدی همی مرا فریاد

داد و نیکویی از تو دارم چشم

چون ز تو جور بینم و بیداد

شاد گردان مرا بدیدن خویش

تا دل من شود ز رنج آزاد

تا نباشد به هیچ عقد و شمار

هفت چون هفده هشت چون هشتاد

تا به وقت بهار و وقت خزان

گل بروید ز آذر و خرداد

یک غم دشمنان تو صد باد

شادی و عز تو یکی هفتاد

بد سکال تو و مخالف تو

خسر جنگجوی با داماد

عید نوروز بنده دیدن تست

عید نوروز بر تو فرخ باد


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
ای پسر گر دل من کرد همی خواهی شاد

از پس باده مرا بـ*ـو*سه همی باید داد

نقل با باده بود باده دهی نقل بده

دیر گاهیست که این رسم نهاد آنکه نهاد

چند گاهیست که از باده و از بـ*ـو*سه مرا

نفکندستی بیهوش و نکردستی شاد

وقت آن آمد کز باده مرا سرخوش کنی

گاه آن آمد کز بـ*ـو*سه مرا بدهی داد

گر همی گویی بـ*ـو*س از دگران نیز بخواه

تو مرا از دگران برده ای، ای حور نژاد

از کران آمدی و دل بربودی ز میان

هیچکس را نفتاد آنچه مرا با تو فتاد

چه فسون کردی بر من که به تو دادم دل

دل چرا دادم خیره به فسون تو بباد

دل به تو دادم و دعوی کند اندر دل من

خواجه سیدابوبکر که دلشاد زیاد

خواجه سید ابوبکر حصیری که به فضل

در جهان از پس بوبکر چون او مرد نزاد

در آن علم که بربست علی بر علما

او گشاده ست و جز او کس نتوانست گشاد


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
گر نکت گوید و از علم سخن یاد کند

با خرد مردم باید که سخن گیرد یاد

اگر او هفت سخن با تو بگوید به مثل

زان تو را نکته برون آید بیش از هفتاد

سخنانش را بر دیده همی نقش کنند

به پسندان همه بصره و آن بغداد

او کند بر همه احرار دل سلطان گرم

او رسد ممتحنان را بر سلطان فریاد

من یقینم که در این پنجه سال ایچ کسی

در خور نامه او نامه به کس نفرستاد

بر بساط ملک شرق ازو فاضل تر

کس ننشست و کسی نیز نخواهد استاد

پیش سلطان جهان از همه بابی که بود

سخن آنست که او گوید و باقی همه باد

ملک مشرق سلطان جهاندار بدو

همچنان نازد پیوسته که کسری به قباد

همه در کوشش آن باشد دایم که کند

کار ویران کسان را بر سلطان آباد

ملک پرویز بچنگ آرد هر کس که زند

چنگ در خواجه ما، ورچه بود چون فرهاد


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
ای مبارک سخنی کز سخن طرفه تو

راد مردان را بر سنگ بروید شمشاد

اندرین دولت صد غمگین دانم که ز غم

همه بر دست و زبان تو شد از بند آزاد

کار هر کس بطرازی و بسازی چو نگار

چه بکردار نکوی و چه بدان دو کف راد

تو کسانی را استاده ای آنگه که ز بیم

بر ایشان زن و فرزند نیارست استاد

وقت کردار چنینی و چو آشفته شوی

ز آتش خشم تو چون موم گدازد پولاد

خشمگین بودن تو از پی دین باشد و بس

کار و کردار تو را بر دین باشد بنیاد

مرد بیدین را از هیبت تو هش برود

گر میان تو و او بادیه باشد هشتاد

جاودان زی و همین رسم و همین عادت دار

خانه قرمطیان را بفکن لاد از لاد

تو تن آسای بشادی و ز ترکان بدیع

کاخ تو همچو بهشت است و بهار نوشاد

تا همی خلق جهان را به جهان عید بود

هرگز عیدی که بود بی تو خداوند مباد


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
ای دل میر اولیا بتو شاد

خلعت میر بر تو فرخ باد

روی دیوان او مزین گشت

تا ترا خلعت وزارت داد

لاجرم کار او کنی بنظام

لا جرم گنج او کنی آباد

خواست تا تو بدو ره آموزی

شغل او را قوی کنی بنیاد

بس گره کش زمانه سخت ببست

رای وتدبیر تو زهم بگشاد

خسته باد آن دلی و آن جگری

که بشادی تو نباشد شاد

که سزاوارتر به خلعت میر

از تو ای مهتر بزرگ نژاد

آنکه زاد ای بزرگوار ترا

از پی رادی وبزرگی زاد

از بزرگی ز خلق فرد تویی

وین چنین فرد آمدست آزاد

تا نباشد چو ارغوان نسرین

تا نباشد چو نسترین شمشاد

دیرزی وانکه عز تو طلبد

همچو تو شاد باد و دیر زیاد


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
از باغ باد بوی گل آورد بامداد

وز گل مرا سوی مل سوری پیام داد

گفتا من آمدم تو بیا تا بروی من

آزادگان ز خواجه بنیکی کنند یاد

خواجه بزرگ ابوعلی آن بی بهانه جود

خواجه بزرگ ابوعلی آن بی بهانه راد

دستور شهریار که اندر سپاه او

صد شاه و خسروست چو کسری و کیقباد

این شهریار تا ابد الدهر زنده باد

وین خواجه جاودانه بدین شهریار شاد

شادند و بیغمند همه مردمان بدو

چندانکه ممکنست بشادی همی زیاد

رادست شاه وخواجه همان راه برگرفت

با شاه بس موافق و اندر خور اوفتاد

این راد مرد را بکه خواهم قیاس کرد

کاندر جهان بفضل ز مادر چنو نزاد

از عدل و داد به چه شناسی درینجهان

آراسته ست مجلس خواجه بعدل و داد

شرم و تواضعست مر او را ز حد بدر

آری چنین بود چو خرد باشد اوستاد


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
ما را همی نشاند و شاهان ترک را

آنجا ز بهر فخر بسر باید ایستاد

ایمن شداز بد و بهمه کامها رسید

آنکس که پای خویش بدین خانه در نهاد

جاوید شاد باد و تن آسان و تندرست

آن مهتر کریم خصال ملک نژاد

این نوبهار خرم و این روزگار خوش

بر خسرو جهان و بر او بر خجسته باد

بدخواه اونژند و سر افکنده و خجل

چون کل که از سرش برباید عمامه باد


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
گر نه آیین جهان از سر همی دیگر شود

چون شب تاری همی از روز روشن تر شود

روشنایی آسمان را باشد و امشب همی

روشنی بر آسمان از خاک تیره بر شود

روشنی بر آسمان زین آتش جشن سده ست

کز سرای خواجه با گردون همی همسر شود

آتشی کرده ست خواجه کز فراوان معجزات

هر زمان گیرد نهادی، هر زمان دیگر شود

گاه گوهر پاش گردد گاه گوهر گون شود

گاه گوهر بار گردد گاه گوهر بر شود

گاه چون زرین درخت اندر هوا سر برکشد

گه چو اندر سرخ دیبا لعبت بربر شود

گاه روی از پرده زنگار گون بیرون کند

گاه زیر طارم زنگارگون اندر شود

گاه چون خونخوارگان خفتان بخون اندر کشد

گاه چون دوشیزگان اندر زر و زیور شود

گاه برسان یکی یاقوت گون گوهر شود

گه بکردار یکی بیجاده گون مجمر شود

گاه چون دیوار برهون گرد گردد سر بسر

گاه چون کاخ عقیقین بام زرین در شود


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,626
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 12 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
گه میان چشم نیلوفر زبانه بر زند

گاه دودش گرد او چون برگ نیلوفر شود

گه فروغش بر زمین چون لاله نعمان شود

گه شرارش بر هوا چون دیده عبهر شود

سیم زر اندود گردد هر چه زو گیرد فروغ

زر سیم اندود گردد هر چه زر اخگر شود

گاه چون در هم شکسته مغفر زرین شود

گاه چون بر هم نهاده تاج پر گوهر شود

جادویی آغاز کرده ست آتش ار نه از چه رو

گاه پشتش روی گردد گاه پایش سر شود

گاه چون برگ رزان اندر خزان لرزان شود

گاه چون باغ بهاری پر گل و پر بر شود

گه ز بالا سوی پستی باز گردد سر نگون

گه ز پستی بر فروزد سوی بالا بر شود

گه معصفر پوش گردد گه طبر خون تن شود

گاه دیبا باف گردد گه طرایف گر شود

گاه چون اشکال اقلیدس سر اندر سر کشد

گاه چون خورشید رخشنده ضیا گستر شود

نسبتی دارد زخشم خواجه این آتش مگر

کز تفش خارا همی در کوه خاکستر شود


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا