خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,641
امتیاز
203
سن
18
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
57 روز 6 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
بروی باره اگر برزند ببازی تیر

ز سوی دیگر تیرش برون شود زحصار

سلاح در خور قوت هزار من کندی

اگر نیابد او را ز بهر بازی یار

کمان اورا بینی فتاده پنداری

مهینه شاخی افتاده از مهینه چنار

چنو سوار نیارد نگاشتن به قلم

اگر چه باشد صورتگری بدیع نگار

ز دور هر که مراورا بدید یکره گفت

زهی سوار نکو طلعت نکو دیدار

ز خوب طلعتی و از نکو سواری کوست

ز دیدنش نشود سیر دیده انظار

نکو لقا و نکو عادت و نکو سخنست

نکو خصال و نکو مذهب و نکو کردار

درم کشست و کریمی که در خزانه او

درم نیابد چندانکه بر کشد زوار

درم که بر همه شاهان بزرگ دارد قدر

بر امیر ندارد به ذره ای مقدار

اگر بیابد روزی هزار تنگ درم

هزار و صد بدهد کارش این بود هموار


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,641
امتیاز
203
سن
18
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
57 روز 6 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
مرا غم آید اگر چه مرا دلیست فراخ

زمال دادن و بخشیدن بدان کردار

چنان ملک را بایدکه باشدی هر روز

خزانه پردرم و پر سلیح و پر دینار

چو خرج خویش فزونتر زدخل خویش کند

ز زر وسیم خزانه تهی شود ناچار

دگر که نام نکو یافته ست، و نام نکو

نکوتر از گهر نابسوده صد خروار

شریفتر زان چیزی بود که محتشمان

همی کنند بهر جای فضل او تکرار

بزرگتر زان چیزی کجا بود که ازو

همی رسد ز دل و دست او به دستگزار

هر آنچه من ز کریمی و فضل او گویم

کنند باور و بر من نباید استغفار

رسد ز خدمت او بی خطر بجاه و خطر

کند ز خدمت او بی یسار ملک و یسار

مرا بخدمتش امروز بهترست از دی

مرا بدولتش امسال خوشترست از پار

هزار سال زیاد این بزرگوار ملک

عزیز باد و عدو را ذلیل کرده وخوار

خجسته بادش نوروز و همچنان همه روز

بشادکامی برکف گرفته جام عقار

همیشه در بر او کودکی چو لعبت چین

همیشه مونس او لعبتی چو نقش بهار


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,641
امتیاز
203
سن
18
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
57 روز 6 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
کاشکی کردمی از عشق حذر

یا کنون دارمی از دوست خبر

ای دریغا که من از دست شدم

نوز ناخورده تمام از دل بر

چون توان بود برین درد صبور

چون توان برد چنین روز بسر

عشق با من سفری گشت و بماند

مونس من به حضر خسته جگر

دور بودن ز چنان روی ،غمیست

هر چه دشوارتر و هر چه بتر

پیک غزنین نرسیده ست که من

خبری یابم از دوست مگر

سفر از دوست جدا کرد مرا

گم شود از دو جهان نام سفر

من شفاعت کنم امسال ز میر

تا مرا دست بدارد ز حضر

میر یوسف پسر ناصر دین

لشکر آرای شه شیر شکر

چون شه ایران والا به نسب

با شه ایران همتا به گهر


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,641
امتیاز
203
سن
18
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
57 روز 6 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
آنکه بر درگه سلطان جهان

جای او پیشتر از جای پسر

همه نازیدن میر از ملک است

زین ستوده ست بر اهل هنر

همچنان در خور از روی قیاس

کان ملک شمست این میر قمر

ملک او را بسزا دارد از آنک

یاد گارست ملک را ز پدر

لاجرم میر گرفته ست مدام

خدمت او چو نماز اندر بر

روز و شب پیش همه خلق زبان

بثنا گفتن او دارد تر

همه از دولت او جوید نام

همه در خدمت او دارد سر

تا ثنای ملک شرق بود

بثنای دگران رنج مبر

این هم از خدمت باشد که ز من

بخرد مدح شه شرق بزر

دوستانرا دل از اینگونه بود

دوستارانرا زین نیست گذر


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,641
امتیاز
203
سن
18
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
57 روز 6 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
شاد باد آن هنری میر که هست

پادشاهی و شهی را در خور

آن نکو سیرت و نیکو مذهب

آن نکو منظر ونیکو مخبر

آنکه اندر سپه شاه کسی

پیش او نام نگیرد زهنر

چون عطا بخشد اقرار کنی

که جهانرا بر او نیست خطر

چون بجنگ آید گویی که مگر

نرسیده ست بدونام حذر

از حریصی که بجنگست مثل

جنگ را بندد هر روز کمر

دشمنانرا چو کمان خواهد میر

هیچ امید نماند به سپر

همه کتب عرب و کتب عجم

بر تو بر خواند چون آب زبر


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,641
امتیاز
203
سن
18
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
57 روز 6 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
سخنانش همه یکسر نکتست

چون سخن گوید تو نکته شمر

تا همی سرخ بود آذر گون

تا همی سبزبود سیسنبر

تا بود لعلی نعت گل نار

چون کبودی صفت نیلوفر

شادمان باد و بکام دل خویش

آن پسندیده خوی خوب سیر

نیکوانی چو نگار اندر پیش

دلبرانی چو بهار اندر بر

همچو این عید بشادی و خوشی

بگذاراد و هزاران دگر


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,641
امتیاز
203
سن
18
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
57 روز 6 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
ای پسر! جنگ بنه، بـ*ـو*سه بیار

این همه جنگ و درشتی به چه کار

جنگ یکسو نه و دلشاد بزی

خویشتن را و مرا رنجه مدار

هر دو روزی سخنی پیش مگیر

هر زمان تازه خویی پیش میار

دل نگارا ز جفا سیر شود

بس عزیزا که ازین گرددخوار

نه من ای دوست ترا دیدم و بس

من ببند آمده ام چندین بار

چو من ای دوست ترا دارم دوست

تو حق دوستی من بگزار

یار کی یافته ای در خور خویش

جهد آن کن که نکو داری یار

تو چو من یار نیابی بجهان

من چو تو یابم هر روز هزار

من اگر خواهم از بخشش میر

کودکانی خرمی همچو نگار

میر یوسف پسر ناصر دین

لشکر آرای شه شیر شکار


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,641
امتیاز
203
سن
18
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
57 روز 6 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
آن نکو طلعت و فرخنده امیر

آن بآیین و پسندیده سوار

آن سر افراز و گرانمایه هنر

آن گرانمایه پر مایه تبار

جنگها کرده فراوان و بجنگ

از بد اندیش بر آورده دمار

مرد جنگست چو پیش آید جنگ

مردکارست چو پیش آید کار

روز جنگ و شغب از شادی جنگ

بر فروزد دو رخان چون گلنار

بچنین روز بگوشش غو کوس

زارغنون خوشترو از موسیقار

همه دم جنگست اندیشه او

گرچه خفته ست و گرچه بیدار

نبرد حمله بهنگام نبرد

جز بر آنسو که مبارز بسیار

هر مبارز که برو روی نهاد

خورد بر جان گرامی زنهار

تیغش از کوهی دو کوه کند

چون خدنگش ز چناری دو چنار


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,641
امتیاز
203
سن
18
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
57 روز 6 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
هیچ تیری نزد اوبر تن خصم

که نه از پشت برون شد سوفار

تیراو گرچه سبک سنگ بود

کنگره بفکنداز برج حصار

غیر محمود که داند کردن

نره شیری بخدنگی اشکار

بگسلاند سر شیر از تن شیر

هم بدانسان که کسی میوه زدار

لشکری را که چنو پشت بود

از همه خلق نباشد تیمار

در جوانمردی جاییست که نیست

وهم را از بر او جای گذار

هیچ شب نیست که از مجلس او

نبرد زایر او زر بکنار

از پس سلطان امروز جز او

که دهد بخشش پانصد دینار

لاجرم بر در او چون ملکان

چاکرانند بملک و به یسار


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,641
امتیاز
203
سن
18
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
57 روز 6 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
لاجرم بر در او چون ملکان

چاکرانند بملک و به یسار

شادمان باد و بهمت برساد

آن نکو عادت نیکو کردار

از دل شاه جهان نیرومند

وز تن وجان بجهان بر خوردار

لهو رابا دل او باد سکون

بخت را بر در او باد قرار

تا بر آیین بزرگان عجم

بزم سازد بخزان وببهار

همچنین مهر بشادی و طرب

بگذارد صد دیگر بشمار


اشعار فرخی سیستانی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا