خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

crying_lollipop

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
97
امتیاز واکنش
731
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
1 روز 14 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
از درب فلزی مدرسه که داخل می‌آمدی، به حیاط بزرگی بر می‌خوردی. درست وسط آن ساختمان سه طبقه‌ی بزرگ مدرسه قرار داشت.
آهی حسرت بار کشیده و موبایلم را از جیب مانتویم بیرون آوردم. مشغول نگاه کردن به عکس‌های سیاوش شدم. چرا همه چیز توی این دنیا آن‌قدر با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: daryam1، -FãTéMęH-، Essence و 3 نفر دیگر

crying_lollipop

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
97
امتیاز واکنش
731
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
1 روز 14 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
نفس عمیقی کشید و انگاری که با دیدنم خیالش راحت شده باشد، غرید:
- تو داشتی چی‌کار می‌کردی؟ امتحانت تموم شده چرا خونه نمی‌ری؟ منتظری بیاد دنبالت باهم فرار کنید؟!
با ناباوری به او خیره...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: daryam1، Mitra_Mohammadi، -FãTéMęH- و 3 نفر دیگر

crying_lollipop

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
97
امتیاز واکنش
731
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
1 روز 14 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
نفسم را پوف مانند بیرون فرستادم:
- می‌دونم از بیرون چطور به نظر می‌رسه؛ اما من دیروز ماجرا رو از زبون خودش شنیدم. این‌جوری نیست. می‌خوای اصلا بیاد این‌جا خودش برات توضیح بده؟
-...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Essence، Tiralin، daryam1 و 2 نفر دیگر

crying_lollipop

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
97
امتیاز واکنش
731
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
1 روز 14 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
غرق خاطرات با او شدم که پایم به سنگ بزرگی گیر کرده و تلو‌تلو‌خوران نزدیک بود پخش زمین شوم که خود را نگه داشتم. همان موقع مادر گفت:
- هم عاشق شده، هم کور...
رها نیز اضافه کرد:
- میگن عاشقا کور میشن، چه عشقی‌ام بود.
و هر دو زیر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Essence، Tiralin، MaRjAn و 2 نفر دیگر

crying_lollipop

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
97
امتیاز واکنش
731
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
1 روز 14 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
از خوشحالی نزدیک بود بال درآورم:
- وای خاله، بهم می‌دیش؟
با لبخند سری تکان داد:
- آره عزیزم، حتما.
با ذوق پایم را بر روی زمین کاشی شده‌ی خاکی کلاس می‌کوبیدم. سریع برنامه را از او گرفته و نصبش کردم؛اما اینترنت نداشتم و باید تا شب...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Essence، Tiralin، daryam1 و 2 نفر دیگر

crying_lollipop

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
97
امتیاز واکنش
731
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
1 روز 14 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
انگار کسی محکم قلبم را گرفته و فشار می‌دهد. در دلم انگاری رخت می‌شستند و استرس زیادی در دلم حاکم بود. یعنی او پیامم را دیده؟ نکند زنگ زده باشد؟ وای! نکند مادر بفهمد!؟ سرم را ما‌بین دست‌هایم گرفتم. چه غلطی کردم؛ اما باید پیام می‌دادم، چون آن‌طوری شماره‌ام ممکن بود دست هر کس و نا‌کسی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Essence، Tiralin، -FãTéMęH- و 2 نفر دیگر

crying_lollipop

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
97
امتیاز واکنش
731
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
1 روز 14 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
لـ*ـب‌هایم را جمع کرده و از جایم بلند شدم. ممکن بود کسی شک کند. برای همین رفتم داخل اتاق و بالشتی برداشته و بر روی شکم دراز کشیدم. مشغول چت با هم شدیم. از هر دری حرف زدیم. از گذشته، حال و آینده‌ای که قرار است با هم بسازیم.
رها کنارم بر روی تشک دراز کشیده و کمی با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Tiralin، -FãTéMęH-، MaRjAn و یک کاربر دیگر

crying_lollipop

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
97
امتیاز واکنش
731
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
1 روز 14 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
یک نگاه سرسری دیگر به مطالب مهم و جزوه‌هایم انداختم و لباس‌هایم را پوشیده و تخته شاسی و خودکارم را برداشته و دم درب رفتم. رو‌به‌روی آینه ایستادم. کمی چادرم را مرتب کرده و به چهره‌ام در آینه خیره شدم‌. بدک نبود. چشمکی درون آینه به خود زده و بالاخره راهی مدرسه شدم.....

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: daryam1، -FãTéMęH- و Tiralin

crying_lollipop

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
97
امتیاز واکنش
731
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
1 روز 14 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
- آخه نمی‌دونستم قراره بارون بیاد.
و خنده‌ای احمقانه کردم که بخاطرش به خود کلی فحش دادم. کنار هم‌دیگر وارد پارک شدیم. ورودی پارک با گل‌های مختلفی تزئین شده بود و عطر خوش‌شان فضا را پر کرده بود.
از نگاه‌های بقیه‌ی افراد درون پارک بر روی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: daryam1، MaRjAn و -FãTéMęH-

crying_lollipop

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
97
امتیاز واکنش
731
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
1 روز 14 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
لبخندی محو زدم:
- من بدلیجات بیشتر دوست دارم تا طلا. خیلی قشنگه.
- برگرد ببندم برات.
پشت بهش نشسته و کمی مقنعه‌ام را بالا دادم. گردنبند را دور گردنم انداخته و بست. آرام لبخند زدم:
- خیلی قشنگه‌.
برگشتم سمتش تا خودش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: daryam1، MaRjAn و -FãTéMęH-
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا