خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

crying_lollipop

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
99
امتیاز واکنش
736
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
1 روز 14 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
سیاوش کمی بهم نزدیک‌ترشد:
- چی‌شده؟ کیه؟
- از خونه‌اس. تو همین‌جا بمون. بزار جواب بدم.
سرش را تکان داد و من کمی از او فاصله گرفتم و دکمه‌ی برقراری تماس را لمس نمودم:
- بله؟
با صدای رها نفس حبس شده‌ام را به بیرون فوت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: daryam1، Essence، -FãTéMęH- و یک کاربر دیگر

crying_lollipop

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
99
امتیاز واکنش
736
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
1 روز 14 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
سرش را تکان داد:
- درکت می‌کنم.
کمی به یک‌دیگر خیره شدیم:
- امروز خیلی خوش گذشت بهم.
لبخندی زد:
- به منم همین‌طور.
کمی به این‌طرف و آن‌طرف پل نگاه کرد و یک قدم دیگر بهم نزدیک شد. اصلا دلم نمی‌خواست از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: -FãTéMęH-، daryam1، Essence و یک کاربر دیگر

crying_lollipop

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
99
امتیاز واکنش
736
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
1 روز 14 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
تمام راه به خانه را انگاری که پرواز می‌کردم. اصلا بر روی زمین نبوده و انگاری بر روی هوا گام بر‌ می‌داشتم. حس‌های عجیبی مدام در دلم پیچ می‌خوردند و باعث می‌شدند مدام لبخند بزنم.
بالاخره به خانه رسیدم و به محض ورودم به خانه رها شروع به بازخواست کردنم کرد:...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MaRjAn، -FãTéMęH- و daryam1

crying_lollipop

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
99
امتیاز واکنش
736
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
1 روز 14 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
یک بار که در حال آشپزی و گوش دادن به موزیک با هدفون بودم، آرام می‌رقصیدم و با آهنگ لـ*ـب‌خوانی می‌کردم، یکدفعه پدر درب حیاط خلوت را باز کرده و وارد سالن شد. دو نفری شکه به یکدیگر خیره شدیم. او از دیدن قِر دادن من شکه شده و بعد از چند ثانیه زل زدن به یک‌دیگر سر‌آخر سری تکان داده و به اتاقش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: MaRjAn و -FãTéMęH-

crying_lollipop

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
99
امتیاز واکنش
736
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
1 روز 14 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
یک ساعت از زنگ اول گذشته بود. معلم شیمی‌مان اول درس داد و بعد امتحان گرفت. این کار رویه‌ی همیشگی‌اش بود.
به دستم تکیه داده و بی حوصله به برگه‌ی امتحان زل زدم. هیچ‌چی بلد نبودم و بخاطر نقشه‌ام استرس شدیدی داشتم و هر‌آن امکان داشت دل‌ و روده‌ام را بالا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: MaRjAn و -FãTéMęH-

crying_lollipop

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
99
امتیاز واکنش
736
امتیاز
93
سن
23
زمان حضور
1 روز 14 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
صدای مادر کمی مضطرب شد:
- چی‌شده؟ چرا حالت بده؟
- نمی‌دونم، سرگیجه و حالت تهوع دارم.
- باشه. من الان میام دنبالت.
تماس را قطع نمودم و به خانم مؤمنی که سوالی نگاهم می‌کرد، خیره شدم:
- الان میاد دنبالم.
-...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~MobinA~، -FãTéMęH- و MaRjAn
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا