- عضویت
- 31/1/24
- ارسال ها
- 176
- امتیاز واکنش
- 1,249
- امتیاز
- 118
- سن
- 24
- زمان حضور
- 1 روز 20 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
پشت سر سیاوش از درب بیرون میرفتم که خانم دکتر صدایم کرد و ازم خواست که چند لحظه پیشش بمانم. به سیاوش نگاهی کردم. بهم اشاره کرد که بروم و خودش دم درب منتظرم میماند. نفس عمیقی کشیده و دم میز دکتر ایستادم. او گفت:
- من میدونم که الان فقط ذوق هم...
- من میدونم که الان فقط ذوق هم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: