خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

crying_lollipop

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
176
امتیاز واکنش
1,249
امتیاز
118
سن
24
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
سرم را آهسته تکان داده و کفش‌هایم را از پایم خارج کردم. نگاه کوتاهی به آن خانه‌ی نقلی انداخته و داخل خانه‌ی بزرگ رفتم. درست حدس زده بودم. معماری خانه واقعا قدیمی بود و تمام وسایل خانه انگار که عتیقه باشند دور تا دور خانه چیده شده بودند. در انتهای سالن میزی قرار داشت که رویش یک تپه رخت‌خواب قرار داشت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Mitra_Mohammadi، Della࿐، Tiralin و 5 نفر دیگر

crying_lollipop

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
176
امتیاز واکنش
1,249
امتیاز
118
سن
24
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
کفش‌هایم را از پا خارج کرده و داخل راهرویی نسبتا کوتاه گام برداشتم که انتهایش به سرویس بهداشتی ختم می‌شد. داخل درب کنار راهرو شدم. خانه‌ای تر‌ و تمیز و نقلی جلو‌رویم قرار داشت که دارای یک سالن دوازده متری، اتاقی شش متری و آشپزخانه‌ای اپن در انتهای سالن که چهار متری می‌شد. به نظرم بدک نبود. سیاوش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Mitra_Mohammadi، Della࿐، Tiralin و 5 نفر دیگر

crying_lollipop

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
176
امتیاز واکنش
1,249
امتیاز
118
سن
24
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
سویا را درون ظرفی پر از آب گذاشته و مشغول خورد کردن سوسیس، قارچ و فلفل‌دلمه شدم.
سیاوش همه‌اش دور‌ و برم می‌چرخید و گاهی شیطنت‌های ریزی کرده و جای وسایل‌های آشپزخانه را بهم نشان می‌داد. کنارش احساس آرامش و رهایی می‌کردم. این‌طوری می‌توانستم خودم باشم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Mitra_Mohammadi، Della࿐، Tiralin و 4 نفر دیگر

crying_lollipop

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
176
امتیاز واکنش
1,249
امتیاز
118
سن
24
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
خندیدم و دو تا ظرف برداشته و همراه ماهیتابه به سالن بردم. مجبور شدم لازانیا را داخل تابه درست کنم، چون ماکروفر نداشت. امیدوارم خوب شده باشد. نشستیم سر سفره و مشغول خوردن شدیم‌. لقمه‌ی اول را با استرس خوردم؛ اما با چشیدن طعمش حس خیلی خوبی بهم سرازیر شد. واقعا طعمش عالی بود. سرم را بلند کردم و به سیاوش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Mitra_Mohammadi، YeGaNeH، Della࿐ و 4 نفر دیگر

crying_lollipop

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
176
امتیاز واکنش
1,249
امتیاز
118
سن
24
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
سیاوش سری تکان داد:
- باشه حواسم هست.
با لبخند به پدر سیاوش نگاه کردم:
- از هم صحبتی باهاتون خوشحال شدم....

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Mitra_Mohammadi، Della࿐، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

crying_lollipop

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
176
امتیاز واکنش
1,249
امتیاز
118
سن
24
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
لبخند غمگینی زد. همان‌طور فارغ از ساعت و مکان در چشم‌های یک‌دیگر خیره بودیم.
بعد از چند‌ثانیه به خودم آمده و چشم‌هایم به ساعت که دوازده و بیست و پنج دقیقه را نشان می‌داد خیره ماند. از جایم پریده و از سیاوش دور شدم:...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Mitra_Mohammadi، YeGaNeH، Della࿐ و 4 نفر دیگر

crying_lollipop

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
176
امتیاز واکنش
1,249
امتیاز
118
سن
24
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
کمی فکر کردم و عرق از تیغه‌ی کمرم سرازیر شد:
- چون... امم...حلقه‌ی فاطمه الزهرا داشتیم. یه کم طول کشید.
مادر آهانی گفته و دوباره غرق نور آبی موبایلش شد. سریع به اتاق رفته و نفس حبس...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Mitra_Mohammadi، YeGaNeH، Della࿐ و 4 نفر دیگر

crying_lollipop

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
176
امتیاز واکنش
1,249
امتیاز
118
سن
24
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
فایده‌ی این رابـ*ـطه چه بود؟ همه‌اش فقط پر از استرس و مخفی‌کاری بود. بالاخره که چی؟ قرار است آخر این عشق به کجا ختم شود؟ قرار بود همان‌طور دوست بمانیم؟ نه، من طاقت دوری از او را نداشتم. دیگر نه!
دیگر مغزم حتی برای درس خواندن نیز نمی‌کشید و نمی‌دانستم باید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Mitra_Mohammadi، YeGaNeH، Della࿐ و 4 نفر دیگر

crying_lollipop

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
176
امتیاز واکنش
1,249
امتیاز
118
سن
24
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
اعصابم حسابی خورد شده بود:
- ببین اگه اینا واسه تو کافیه، من نمی‌دونم؛ اما برای من کافی نیست. من می‌خوام همیشه کنارت باشم. به خدا دیگه دارم رد می‌دم. درکم نمی‌کنی اصلا. من تحت فشارم....

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: Mitra_Mohammadi، Della࿐، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

crying_lollipop

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/1/24
ارسال ها
176
امتیاز واکنش
1,249
امتیاز
118
سن
24
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
کمی بعد با یک‌دیگر خداحافظی کرده و من بر روی تشک پهلو به پهلو شدم و با هیجان به خواب فرو رفتم.
***
ظهر که از مدرسه به خانه برگشتم، از فرصت آن که کسی در خانه نیست استفاده کرده و چند دست لباس و مدارک...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: Mitra_Mohammadi، Della࿐، YeGaNeH و 4 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا