- عضویت
- 31/1/24
- ارسال ها
- 176
- امتیاز واکنش
- 1,249
- امتیاز
- 118
- سن
- 24
- زمان حضور
- 1 روز 20 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
سرم را آهسته تکان داده و کفشهایم را از پایم خارج کردم. نگاه کوتاهی به آن خانهی نقلی انداخته و داخل خانهی بزرگ رفتم. درست حدس زده بودم. معماری خانه واقعا قدیمی بود و تمام وسایل خانه انگار که عتیقه باشند دور تا دور خانه چیده شده بودند. در انتهای سالن میزی قرار داشت که رویش یک تپه رختخواب قرار داشت...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ سودای خیال | crying_lollipop کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: