خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

کدوم یک از گزینه‌ها در رمان خوب اعمال شده؟

  • جمله‌بندی و شیوه بیان

    رای: 8 61.5%
  • خط داستانی جدید و جذاب

    رای: 7 53.8%
  • توصیفات

    رای: 8 61.5%
  • واقعیت مداری رمان

    رای: 4 30.8%
  • غیرقابل پیش‌بینی بودن

    رای: 5 38.5%
  • زاویه دید مناسب

    رای: 7 53.8%

  • مجموع رای دهندگان
    13

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,778
امتیاز واکنش
10,798
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
45 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت249

محمد آقا لیوان خالی را بر روی جلومبلی کوچک کنارش می‌گذارد و از جا بلند می‌شود و می‌گوید:
- خوب دیگه من برم.
پدر سامان بلند می‌شود و می‌گوید:
- کجا؟ هنوز زوده که؟!
محمد آقا می‌گوید:
- نه دیگه باید برم.
مادر سامان از آشپزخانه بیرون می‌آید و می‌گوید:
- هنوز سر شبه که!
آقامحمد همانطور که به سمت در قدم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، مبینا زارع و 8 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,778
امتیاز واکنش
10,798
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
45 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت250

دست در جیب شلوارم فرو می‌کنم و می‌گویم:
- مشکلی نیست، درک می‌کنم.
با لبخند کوچکی دو قدم عقب می‌روم و می‌گویم:
- خوب دیگه خداحافظ.
دستش را برایم تکان می‌دهد و لبخند می‌زند. به سمت ماشین می‌روم و سوار می‌شوم. بعد از تک بوقی، دور می‌زنم و به سمت خیابان می‌رانم.
به رفتار آرام صادقی فکر می‌کنم. نگران حال پدرش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، مبینا زارع و 8 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,778
امتیاز واکنش
10,798
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
45 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت251

کاملا به سمتش می‌چرخم و می‌گویم:
- سرما خوردی؟
دستمالی از جیبش بیرون کشیده و به بینی‌اش می‌کشد و هم‌زمان می‌گوید:
- بدجور.
متعجب نگاهم به روی ته ریش بلندش می‌چرخد و می‌گویم:
- تو این گرما؟
صدای عطسه‌اش باعث می‌شود دو نفری که بر روی صندلی نزدیکمان نشسته‌اند، نگاهمان کنند. با چشمانی نیمه باز نگاهم می‌کند و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، مبینا زارع و 5 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,778
امتیاز واکنش
10,798
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
45 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت252

صدایش پر از خستگی و گرفتگی است:
- بیا حیاط پشتی.
دهان باز می‌کنم چیزی بگویم که صدای بوق ممتد نشان می‌دهد که قطع کرده است. موبایل را پایین می‌آورم و در را باز کرده و کوله‌ام را کنار در خانه می‌گذارم و ناچار به سمت حیاط پشتی می‌روم.
بین درختان کاج به دنبالش می‌گردم، ولی هیچ اثری از او پیدا نمی‌شود. با صدای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، مبینا زارع و 6 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,778
امتیاز واکنش
10,798
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
45 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت253

چشمانش را ریز می‌کند و می‌گوید:
- مثلا چه اتفاقی؟
به سختی می‌گویم:
- هر اتفاقی؟
بی‌خیال و خونسرد رو برگردانده و می‌گوید:
- نه.
به کارتون وا رفته مقابل پایم اشاره می‌کند و می‌کند:
- اونا رو جمع کن و بزار تو یه کارتون دیگه.
و خود زود از انباری بیرون می‌زند. دستم را به روی پیشانی عرق کرده‌ام می‌کشم و بی‌رمق...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Fatima_sh و 7 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,778
امتیاز واکنش
10,798
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
45 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت254

همان موقع صدای در زدن و پشت بندش باز شدنش، نگاه هر دویمان را به سمت در می‌کشاند. آقای احمدی داخل می‌آید و می‌گوید:
- ببخشید بچه‌ها که مزاحم شدم.
از جا بلند می‌شوم و می‌گویم:
- اختیار دارید.
لبخند می‌زند و می‌گوید:
- می‌تونید بعد رفتن در آموزشگاهو ببندید؟ وقت دکتر دارم، باید برم.
سر تکان می‌دهم و می‌‌گویم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Essence و 6 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,778
امتیاز واکنش
10,798
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
45 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت255

کنارم می‌نشیند و نور را به روی صورتم می‌گیرد. با آن‌که نور چشمانم را اذیت می‌کند، مانند تشنه‌ای که به آب رسیده، به آن نگاه می‌کنم و هیچ حرفی به زبان نمی‌آورم، در واقع از ترس زبانم قفل شده بود.
دست آرام روی بازویم می‌نشیند و صدای نگرانش به گوشم می‌رسد:
- چی شده؟ خوبی؟
سر تکان می‌دهم و به هر زوری که هست،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Essence و 6 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,778
امتیاز واکنش
10,798
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
45 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت۲۵۶

- موافقم.
دستش را به روی دستم حس می‌کنم. می‌خواهم دستم را عقب بکشم که دستم را محکم‌تر می‌گیرد و می‌گوید:
- اینجوری کمتر می‌ترسی.
لـ*ـبم را می‌جوم و معذب و با بغض همراه او بلند می‌شوم. چرا این قدر ترحم برانگیز بودم؟
صدایش پر از آرامش است:
- اصلا نگران نباش، تو این تاریکی تنها نیستی.
دستم را می‌فشارد و من را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Essence و 6 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,778
امتیاز واکنش
10,798
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
45 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت257

با فکری مشغول ماشین را در حیاط پارک می‌کنم و پیاده می‌شوم. در خانه را باز می‌کنم و داخل می‌روم. صدای صحبت دو فرد آشنا، ابرویم را بالا می‌برد. بعد از این همه مدت، آمدن دنیا برایم جای تعجب دارد.
دمپایی‌ها را به پا می‌کنم و داخل می‌روم. دنیا و فریبا را می‌بینم که به روی مبل نشسته و زیبا نیز در آشپزخانه در حال...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Essence و 6 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,778
امتیاز واکنش
10,798
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
45 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت258

پا در سالن می‌گذارم و با دیدن پدر و آقای جعفری، سلام می‌کنم. جواب سلامم را می‌دهند. نگاه خیره‌ی دنیا را به روی خود حس می‌کنم و سعی می‌کنم نسبت به آن بی‌‌تفاوت باشم.
به سمت پدر که به روی مبلمان مقابل تلویزیون نشسته‌اند، می‌روم. روی مبل تک نفره‌ای می‌نشینم و به موبایل نگاهی می‌اندازم. خبری از پیامک جدید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Tiralin، YeGaNeH، Essence و 6 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا