خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

کدوم یک از گزینه‌ها در رمان خوب اعمال شده؟

  • جمله‌بندی و شیوه بیان

    رای: 8 61.5%
  • خط داستانی جدید و جذاب

    رای: 7 53.8%
  • توصیفات

    رای: 8 61.5%
  • واقعیت مداری رمان

    رای: 4 30.8%
  • غیرقابل پیش‌بینی بودن

    رای: 5 38.5%
  • زاویه دید مناسب

    رای: 7 53.8%

  • مجموع رای دهندگان
    13

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت229

با صدای بسته شدن در اتاقی، تکان ریزی می‌خورم و به خود می‌آیم. بلاخره می‌توانم عقب روم و در را ببندم.
گیج و منگ به سمت تـ*ـخت عقب‌گرد کرده و خود را روی تـ*ـخت می‌اندازم. سوالات زیادی در ذهنم شروع به رژه رفتن می‌کنند. آرام زمزمه می‌کنم:
- شاید گذشته کلید حل معمای رفتار زیباست. شاید حقیقتی که ازم پنهون کردن، باعث...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، SelmA، مبینا زارع و 8 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت230

بلاخره آن دو ساعت تمام می‌شود و هنرجویان یکی یکی خارج می‌شوند و من می‌مانم و آرام صادقی.
او سریع از پشت صندلی بلند شده و با یک ورقه در دستش، جلوی میز می‌ایستد و با لبخند بزرگی بر لبان کشیده‌اش، می‌گوید:
- ببین طراحیم چطوره؟!
ورقه را مقابلم به روی میز می‌گذارد و با ذوق نگاهم می‌کند. لبخند کوچکی زده و ورقه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، SelmA، مبینا زارع و 8 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت231

واقعاً داشتم با یک دختر برای بستنی خوردن بیرون می‌رفتم؟
نیم نگاهی به او می‌اندازم. از کوله‌ی سفیدش یک آینه کوچک بیرون آورده و جلوی صورتش قرار داده و در حال مرتب کردن جلوی موهایش است. مسیر نگاهم را به جلو تغییر می‌دهم. اگر نهال بود، باز برای خود خیال‌پردازی می‌کرد و تا عروسی نیز پیش می‌رفت.
- خیلی کم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، SelmA، مبینا زارع و 8 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت232

نگاهش به سمتم می‌چرخد و با ابرویی بالا رفته می‌گوید:
- دوست پسرتو معرفی نمی‌کنی؟
دستپاچه می‌خواهم سوءتفاهم را برطرف کنم که آرام صادقی با لبخند می‌گوید:
- آرمان.
رو به من به شیرین اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد:
- اینم دوست عزیزم، شیرین.
متعجب به آرام صادقی نگاه می‌کنم. چرا نگفت که رابـ*ـطه بینمان فقط یک دوستی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، SelmA، مبینا زارع و 9 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت233

لبخند بزرگی می‌زند:
- پس زمانشو باهم هماهنگ می‌کنیم.
سر تکان می‌دهم و همان موقع پسر جوان سفارش‌ها را می‌آورد. پیش دستی کرده و سفارش‌ها را از او می‌گیرم و تشکر می‌کنم. پسر با لبخندی بر لـ*ـب می‌گوید:
- نوش جان.
کارتم را بیرون کشیده و حساب می‌کنم. با آرام صادقی از بستنی فروشی بیرون می‌رویم و پشت یک میز به رنگ...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، SelmA، مبینا زارع و 9 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت234

با صدایش به خود می‌آیم و تکانی می‌خورم:
- کجایی؟
با نگاه گیجم، می‌خندد و می‌گوید:
- رفتی تو رویا که!؟
لبخندی می‌زنم و می‌گویم:
- ببخشید، رفتم تو فکر.
چشمک می‌زند و می‌گوید:
- تو چه فکری؟
چه می‌گفتم؟ می‌گفتم در فکر تو؟
- چیز مهمی نبود.
سر تکان می‌دهد و از جا بلند می‌شود و ظرف خالی بستنی‌اش را در سطل آشغال...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، SelmA، مبینا زارع و 9 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت235

همان‌طور که با خود درگیر هستم، صدای پدر می‌آید:
- چرا نمی‌خوری؟
نگاهم را از رکابی نخی سفیدش گرفته و به صورتش می‌دهم و با تردید می‌گویم:
- یه سوال بپرسم؟
سر تکان می‌دهد و قاشقش را در بشقابش می‌گذارد:
- بپرس.
با تردید نگاهم در نگاهش می‌چرخد و در نهایت بر روی ابروهایش می‌نشیند و آرام می‌گویم:
- می‌خوام بدونم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، SelmA، مبینا زارع و 8 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت236

صدای خورد شدن برگ‌های درختان زیر قدم‌های کوچکم با صدای نفس نفس زدنم، در گوش‌هایم می‌پیچد. به عقب می‌چرخم و درختان پنهان شده پشت تاریکی را رصد می‌کنم تا از نبود آن موجود کوچک مطمئن شوم.
با صدای پاهای کوچکش بر روی برگ‌های خشکیده درختان، مردمک‌هایم می‌لرزد و پاهایم سست می‌شود. مردمک‌های گشاد شده‌ام در تاریکی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، SelmA، مبینا زارع و 8 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت237

با صدای بلندی از حیاط، چشمانم با ضرب باز می‌شود و با تاریکی مواجه می‌شوم. چشمانم تا آخرین حد گشاد شده و دهانم باز می‌ماند. نفس بلندی می‌کشم و سعی می‌کنم آویز را پیدا کنم تا بتوانم حوله‌ام را بپوشم. قفسه سـ*ـینه‌ام مثل همیشه پر و خالی شده و صدای تند تند نفس کشیدنم کل حمام را می‌گیرد.
بلاخره با دستانی لرزان...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، SelmA، مبینا زارع و 8 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
2,769
امتیاز واکنش
10,741
امتیاز
328
محل سکونت
بوشهر
زمان حضور
44 روز 17 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
#پارت238

هوم آرامی می‌گوید و به شانه‌ام می‌کوبد و می‌گوید:
- حالا نمی‌خواد به اون موقع‌ها فکر کنی.
لبخند کوچکی می‌زنم و فقط سر تکان می‌دهم. آن روزها برایم یک دوره‌ی پر از خاطرات تلخ بود. خاطراتی که نشانه‌ای از تصمیمات بدون فکرم بودند. بدون فکر به آینده، تصمیماتی گرفتم که تمام حال و آینده‌ام را تحت شعاع خود قرار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، SelmA، مبینا زارع و 7 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا