نویسنده این موضوع
#پارت269
چشمان ریز شدهی اردلان با صدای شاد آرام یکی میشود:
- کجایی؟
نگاه از چشمان مشکوک اردلان میگیرم و جواب میدهم:
- دانشگاه، البته دیگه تمومه.
صدای همیشه شادش بار دیگر در گوشم میپیچد:
- چه بهتر، ببین میخوایم با بچهها بریم دریاچه چیتگر، میای دیگه نه؟!
لـ*ـبم را میجوم و مردد میگویم:
- الان میخواید برید؟
- یک...
چشمان ریز شدهی اردلان با صدای شاد آرام یکی میشود:
- کجایی؟
نگاه از چشمان مشکوک اردلان میگیرم و جواب میدهم:
- دانشگاه، البته دیگه تمومه.
صدای همیشه شادش بار دیگر در گوشم میپیچد:
- چه بهتر، ببین میخوایم با بچهها بریم دریاچه چیتگر، میای دیگه نه؟!
لـ*ـبم را میجوم و مردد میگویم:
- الان میخواید برید؟
- یک...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com