- عضویت
- 5/9/23
- ارسال ها
- 223
- امتیاز واکنش
- 1,643
- امتیاز
- 153
- سن
- 22
- محل سکونت
- همدان
- زمان حضور
- 4 روز 7 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
کیان با سنگریزهی زیر پاش بازی میکرد:
- خب قرار نیست که تا آخر عمر تنها بمونی، بالاخره یه نفر وارد زندگیت میشه، بهتره سخت نگیری!
پوزخند زدم:
- ترجیح میدم تنها باشم تا یه نفر که معلوم نیست چه گذشتهای داشته وارد زندگیم بشه.
سرش رو از روی تأکید تکون داد و دیگه هیچی نگفت. منم چیزی نگفتم.
یکم که گذشت...
- خب قرار نیست که تا آخر عمر تنها بمونی، بالاخره یه نفر وارد زندگیت میشه، بهتره سخت نگیری!
پوزخند زدم:
- ترجیح میدم تنها باشم تا یه نفر که معلوم نیست چه گذشتهای داشته وارد زندگیم بشه.
سرش رو از روی تأکید تکون داد و دیگه هیچی نگفت. منم چیزی نگفتم.
یکم که گذشت...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان سرگیجه | فاطمه بختیاری کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: