- عضویت
- 5/9/23
- ارسال ها
- 223
- امتیاز واکنش
- 1,643
- امتیاز
- 153
- سن
- 22
- محل سکونت
- همدان
- زمان حضور
- 4 روز 7 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
نگاهم افتاد به کسی که جلوی ماشین بود.
ناخودآگاه ابروهام بالا رفتن و با تعجب زل زدم بهش.
این، اینجا چیکار میکرد؟ یهو اخمام توی هم رفتن.
خودش بود.
با همون تیپ و قیافه همیشگیش.
هنوزم مثل قدیم جذاب بود. خدا میدونست با دیدنش چه خاطراتی برام تداعی شد.
زیر لـ*ـب زمزمه کردم:
- شاهین!
هنوز به خودم نیومده بودم که...
ناخودآگاه ابروهام بالا رفتن و با تعجب زل زدم بهش.
این، اینجا چیکار میکرد؟ یهو اخمام توی هم رفتن.
خودش بود.
با همون تیپ و قیافه همیشگیش.
هنوزم مثل قدیم جذاب بود. خدا میدونست با دیدنش چه خاطراتی برام تداعی شد.
زیر لـ*ـب زمزمه کردم:
- شاهین!
هنوز به خودم نیومده بودم که...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان سرگیجه | فاطمه بختیاری کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: