- عضویت
- 18/8/23
- ارسال ها
- 241
- امتیاز واکنش
- 2,088
- امتیاز
- 203
- سن
- 20
- زمان حضور
- 2 روز 13 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت صد و نوزده
با رفتن ارمیا نفس عمیقی بیرون دادم و قدم سوی در برداشتم که با دیدن دوبارهی یلدا ابرو بالا انداخته و گفتم:
- چی شد چیزی لازم داری؟
سر به نفی تکان داد و لـ*ـبهایش را گوشهای جمع کرد:
- نه راستش دیگه حوصلم سر رفته بود بس که صدف مدام از خریدها و سفرهایی که رفته و میخواد بره تعریف میکرد!
دستی به شقیقههایش برد:
- اون واقعا...
با رفتن ارمیا نفس عمیقی بیرون دادم و قدم سوی در برداشتم که با دیدن دوبارهی یلدا ابرو بالا انداخته و گفتم:
- چی شد چیزی لازم داری؟
سر به نفی تکان داد و لـ*ـبهایش را گوشهای جمع کرد:
- نه راستش دیگه حوصلم سر رفته بود بس که صدف مدام از خریدها و سفرهایی که رفته و میخواد بره تعریف میکرد!
دستی به شقیقههایش برد:
- اون واقعا...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com