خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت صد و نه
از حرکت ایستاد؛ آن نگاه عصبی چند ثانیه‌ی پیش به رنگ نگرانی و ترس آلوده شد.
لـ*ـب‌‌هایش از هم فاصله گرفتند:
- تو... یعنی من تو رو می‌ترسونم ماهی؟
لـ*ـب به دهان کشیدم و سر زیر انداختم؛ حرفی نداشتم بگویم! یعنی در واقع نمی‌خواستم چیزی بگویم تا مبادا باز هم آشفته شود.
وقتی که شانه‌هایم را چند بار تکان داد مجبورم کرد تا نگاه به او...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت صد و ده
پیش از آن‌که از خم کوچه بگذریم ایستادم؛ او هم به طبع از من دیگر حرکتی نکرد؛ نگاهی به سویم انداخت و با بالا فرستادن ابروی راستش زمزمه کرد:
- چی‌شد چرا وایستادی؟
با نگاه کردن به او، نگاه کویری‌اش را پاسخ دادم:
- راستش بهتره اول من برم بعد تو، آخه دلم نمی‌خواد کسی ما رو با هم ببینه!
ابروهایش کم کم یکدیگر را در آ*غو*ش گرفتند؛...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت صد و یازده
رو به روی در، ماشینی ایستاده بود که راننده‌اش زنی بود با موهای بلند قهوه‌ای‌ رنگ؛ آن‌قدر برق موهای بلند و مواجش نگاهم را گرفته بود که هیچ توجه نکردم چرا مقابل خانه‌ی اقاجان توقف کرده است!
نگاهم از موهای بیرون زده از شالش آرام به مرد مقابلش کشیده شد؛ مردی که چهره‌اش آشنا به نظر می‌رسید؛ با دیدن او احساساتی عجیب در وجودم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت صد و دوازده
لبخند کوچکی بر صحرای لبانش خیمه زد:
- ازت ممنونم!
بی حرف تنها سر تکان دادم و او نیز با همان لبخند درحالی‌که به آرامی پلک روی هم می‌گذاشت روی از من گرفت.
و ابروهای من آرام یکدیگر را در آ*غو*ش گرفتند؛ اگر به دیدن خانم‌جان نیامده بود پس چرا؟
سوالی که در ذهنم جولان می‌داد را وقتی‌که چند قدم از من دور شده بود به زبان آوردم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: masera، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت صد و سیزده
از حیاط و باغچه‌هایی که بـ*ـو*سه پاییز گونه‌ی درختانش را رنگی کرده بود گذشتم.
وقتی‌که پا به خانه گذاشتم خانم‌جان حال و احوال دیگری داشت؛ او را می‌شد سرزنده‌تر از هر روز یافت! وقتی‌که تعجبم را دید با لبخند بزرگی که تمام صورتش را پر کرده بود لـ*ـب زد:
- بالاخره راضی به اومدن شده ماهی!
با ابروی بالا انداخته پرسیدم:
- کی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: masera، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت صد و چهارده
برای آخرین بار دستی به روسری سفید رنگم کشیدم و با کمی فاصله گرفتن از آینه نگاه دوختم به پیراهن زرشکی رنگی که تنم را به حصار خود درآورده بود! پیراهنی که ماه‌ها قبل خانم‌جان برایم دوخته و تمام مدت در انتهای کمد میزبان گرد و غبار بود!
از آینه رو بر گرداندم! و همان‌طور که قدم سوی پنجره می‌بردم چشم دوختم به ساختمان رو به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: masera، YeGaNeH، -FãTéMęH- و یک کاربر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت صد و پانزده
با چشم‌هایی بسته، موبایل را کمی از گوش‌هایم فاصله دادم!
او اما عصبی‌تر از پیش گفت:
- سکوت کردی تا بگی حتی نسبت به حرفهامم بی تفاوتی؟
چشم گشودم و دستانم را دور پرده‌ی سفید رنگ حلقه کردم!
می‌توانستم صدای خنده‌های عمه فرانک را حتی از همین فاصله هم بشنوم!
آهی از سـ*ـینه‌ام خارج شد؛ مهمان‌ها رسیده بودند و این یعنی نباید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: masera، YeGaNeH، -FãTéMęH- و یک کاربر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت صد و شانزده
نگاه شب زده‌اش با بالا آوردن سرش نصیب نگاهم شد؛ درهم تنیده بود نگاهمان، و چرا من توان پاره کردن این طناب را نداشتم؟
او چرا نگاه نمی‌گرفت؟
نمی‌دانم چند ثانیه بود؟ اما ما به هم خیره بودیم تا آن‌وقت که صدای ذوق زده‌ی خانم‌جان هردویمان را به خود آورد:
- اومدی بالاخره پسرم؟
قدمی که برای پایین آمدن از پله‌ها برداشته بودم؛...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YeGaNeH و MaRjAn

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت صد و هفده
اما در صدای او نه تمسخر نشسته بود و نه حتی ذره‌ای شماتت، تنها می‌شد از میان آن صدای خوش آهنگ نگرانی را بیرون کشید:
- خوبی؟
نگاه بالا آوردم و در آن آسمان شب چشمانش چنان ستاره‌ای غرق شدم!
لـ*ـبم را با زبان تر کردم و آرام سر تکان دادم:
- خوبم اما فقط کمرم... .
از ادامه‌ی جمله‌ام صرف نظر کردم و سر پایین انداختم!
نفس عمیقی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH- و MaRjAn

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
2,089
امتیاز
203
سن
20
زمان حضور
2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت صد و هجده
یلدا سیب را مقابل بینی‌اش برده و با بستن چشمانش نفس عمیقی کشید.
من هم لیوان را به لـ*ـب‌هایم نزدیک کردم و جرعه‌ای کوتاه از آن نوشیدم!
نوشیدن شربت گرچه گلویم را تازه کرد اما حالم را باعث بهتر شدن حالم نشد!
با بلند شدن یلدا نگاهم سوی او بالا آمد؛ دستی به شال بنفش رنگی که موهای قهوه‌ای رنگش را در بر می‌گرفت کشید و طره‌ی مویی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، MaRjAn و -FãTéMęH-
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا