- عضویت
- 18/8/23
- ارسال ها
- 244
- امتیاز واکنش
- 2,089
- امتیاز
- 203
- سن
- 20
- زمان حضور
- 2 روز 13 ساعت 17 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت صد و سی و نه
مرد نگاه بالا آورد؛ خیره به من، آرام سر تکان داد و همانطور که چشم به دسته گل در دستم میسپرد زیر لـ*ـب سلامم را جواب گفت.
دستم بی اختیار دور دسته گل محکمتر شد؛ نگاهم را از او گرفته و به زمین دوختم.
وقتی که از کنارش میگذشتم نفسم در سـ*ـینه حبس بود اما در دل خدا را شکر میکردم که با پرسیدن سوالی دربارهی پرهام مرا خجالت...
مرد نگاه بالا آورد؛ خیره به من، آرام سر تکان داد و همانطور که چشم به دسته گل در دستم میسپرد زیر لـ*ـب سلامم را جواب گفت.
دستم بی اختیار دور دسته گل محکمتر شد؛ نگاهم را از او گرفته و به زمین دوختم.
وقتی که از کنارش میگذشتم نفسم در سـ*ـینه حبس بود اما در دل خدا را شکر میکردم که با پرسیدن سوالی دربارهی پرهام مرا خجالت...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com