نویسنده این موضوع
پارسیس با لبخند به سمت لاریسا و هامان آمده و میگوید:
- سلام بچهها، چطورید؟
هامان و لاریسا با لبخند جواب میدهند و پارسیس میگوید:
- خبر خوشی دارم براتون!
لاریسا با تعجب میگوید:
- خبر خوش؟
پارسیس سر تکان داده و همان طور که یک سیب قرمز و بزرگ را از روی میز برمیداشت، گفت:
- فرداشب بعد از سالها یه مهمونی...
- سلام بچهها، چطورید؟
هامان و لاریسا با لبخند جواب میدهند و پارسیس میگوید:
- خبر خوشی دارم براتون!
لاریسا با تعجب میگوید:
- خبر خوش؟
پارسیس سر تکان داده و همان طور که یک سیب قرمز و بزرگ را از روی میز برمیداشت، گفت:
- فرداشب بعد از سالها یه مهمونی...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: