نویسنده این موضوع
تمسخر در صدایش باعث یک اخم ریز میان ابروهای پرپشت متیس میشود. متیس لبانش را جلو آورده و بعد میگوید:
- برای پیدا کردنش هر کاری میکنم.
اورسولا دست به کمر برده و میگوید:
- میبینی که اینجا نیست.
متیس نگاهی به اطراف انداخته و میگوید:
- فراریش دادی.
اورسولا بدون حرف نگاهش میکند. متیس شمشیرش را بیرون...
- برای پیدا کردنش هر کاری میکنم.
اورسولا دست به کمر برده و میگوید:
- میبینی که اینجا نیست.
متیس نگاهی به اطراف انداخته و میگوید:
- فراریش دادی.
اورسولا بدون حرف نگاهش میکند. متیس شمشیرش را بیرون...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: