نویسنده این موضوع
شمارهٔ ۲۲۶
بستهٔ یار قلندر ماندهام
زان دو چشمش سرخوش و کافر ماندهام
تا همه رویست یارم همچو گل
من همه دیده چو عبهر ماندهام
بر دم مار آمدم ناگاه پای
زان چو کژدم دست بر سر ماندهام
در هوای عشق و بند زلف او
هم معطل هم معطر ماندهام
بر امید آن دوتا مشکین رسن
پای تا سر همچو چنبر ماندهام
چنگ در زنجیر زلفینش زدم
لاجرم چون حلقه بر در ماندهام
دورم از تو تا به روزی چشم و دل
در میان آب و آذر ماندهام
از خیال او و اشک خود مقیم
دیده در خورشید و اختر ماندهام
هم ز چشمت وز دلت کز چشم و دل
اندر آبان و در آذر ماندهام
دخل و خرج روز شب را در میان
در سیه رویی چو دفتر ماندهام
افسری ننهاد ز آتش بر سرم
تا چنین نی خشک و نی تر ماندهام
سالها شد تا از آن آتش چو شمع
مرده فرق و زنده افسر ماندهام
مفلس و مخلص منم زیرا مرا
دل نماند و من ز دلبر ماندهام
عیسی اندر آسمان خر با زمین
من نه با عیسی نه با خر ماندهام
بی منست او تا سنایی با منست
با سنایی زین قبل درماندهام
بستهٔ یار قلندر ماندهام
زان دو چشمش سرخوش و کافر ماندهام
تا همه رویست یارم همچو گل
من همه دیده چو عبهر ماندهام
بر دم مار آمدم ناگاه پای
زان چو کژدم دست بر سر ماندهام
در هوای عشق و بند زلف او
هم معطل هم معطر ماندهام
بر امید آن دوتا مشکین رسن
پای تا سر همچو چنبر ماندهام
چنگ در زنجیر زلفینش زدم
لاجرم چون حلقه بر در ماندهام
دورم از تو تا به روزی چشم و دل
در میان آب و آذر ماندهام
از خیال او و اشک خود مقیم
دیده در خورشید و اختر ماندهام
هم ز چشمت وز دلت کز چشم و دل
اندر آبان و در آذر ماندهام
دخل و خرج روز شب را در میان
در سیه رویی چو دفتر ماندهام
افسری ننهاد ز آتش بر سرم
تا چنین نی خشک و نی تر ماندهام
سالها شد تا از آن آتش چو شمع
مرده فرق و زنده افسر ماندهام
مفلس و مخلص منم زیرا مرا
دل نماند و من ز دلبر ماندهام
عیسی اندر آسمان خر با زمین
من نه با عیسی نه با خر ماندهام
بی منست او تا سنایی با منست
با سنایی زین قبل درماندهام
غزلیات سنایی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com