خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
همون‌طور که موهاش تو چنگم بود اسلحه‌ی کمری‌ام رو از تو کمربند بیرون آوردم طبق عادتم پوزخند تمسخُرواری زدم:
- بچه حرف گوش کنی بنظر میومدی.
و با اسلحه زدم تو صورتش که صورتش از شدت ضربه به چپ متمایل شد! با پوزخند اسلحه رو یه دور، دور انگشت اشاره‌ام چرخوندم و دوباره کارم رو تکرار کردم اما این‌دفعه بلافاصله یقه‌اش رو گرفتم و صورت خونیش رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، M O B I N A و 10 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
بدونِ شَک، اون تنها کسی هستش که می‌تونه با من بجنگه!
ولی من دیگه به اندازه‌ای قوی شدم که خِبره‌ترین آدم‌های دنیا هم جلوم خم میشن، من الان تو جايگاهی هستم که از هیچ کس و ناکسی نمی‌ترسم. من شدم یه گرگ! دقیقاً خودش...‌ من کسی هستم که اگه بخوام می‌تونم دنیا رو تو مشتم نگه دارم. پس ازم نخواه از آدمای ناچیز و کوچیکِش بترسم... .
روم رو به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، YeGaNeH و 10 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
همزمان با در زدنم دایی از اتاق بیرون اومد با تعجب نگاهش کردم! گوشی به دست داشت با یکی تلفنی صحبت می‌کرد:
- همون رو اوکی کن، رایان نمی‌خواد بیشتر از این بگردی همین خونه‌ای که پسندیدی و خوشت اومده برام خوبه، می‌خوام زودتر به حال و هوای گروهم سر و سامونی بدم! و دوباره از نوع شروع کنم دیگه استراحت بسه.
یه نگاهی به سر تا پام کرد و خیلی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، M O B I N A و 10 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
امیر پیاده شد و در سمت من رو از بیرون باز کرد. همون‌طور که عینک آفتابیم رو از رو چشم‌هام بر می‌داشتم از ماشین بیرون اومدم...‌ .
یه نگاه گذرا به حیاط و خونه جدیدم انداختم.
یک خونه‌ی مدرن دو طبقه بود، گچ کاری شده با دو اتاق که همکف بودن و دو طرف درب ورودی ویلا قرار داشتن که پنجره‌های بزرگ‌شون به بیرون راه داشت و قشنگی خونه رو بیشتر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 10 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
صبح امیر رو فرستادم ماموریت، می‌خواستم خودش شخصاً بچه‌ها رو تک تک بفرسته سر پست‌هاشون و بقیه هم حاضر و آماده اینجا باشن. همه چیز با روال خوب داشت پیش می‌رفت اما من هنوزم اخم و غرور همیشگیم رو سپر صورت سرد و بی روحم کرده بودم.
از قبل لباس برام آماده کرده بودن، یه کتِ تک کرم با پیرهن و شلوار مشکی به تن کردم و کمربند سیاهم رو بستم. بعد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • خنده
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 10 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
دستش‌ رو پشت گردنم انداخت و به روبرو خیره شد:
- گفتم میری پیش فخری و میگی معاملات امشب رو با من شریک بشه! نیازی نیست بترسی من و امیر اونجاییم نمی‌تونه هیچ غلطی بکنه و کوچک‌ترین کار اشتباهی!
به من نگاه کرد:
- عسل باید از نقطه ضعفش استفاده کنیم اون برای دخترا هر کاری می‌کنه کافیه از زیرَکیت استفاده کنی و بندازیش تو تله، ببین؟ این‌کار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 10 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
بغض کردم:
- می‌دونی چیه؟ اولش ازت بدم میومد چون قاچاقچی بودی و با موادهایی که می‌فروختی آدم‌ها رو بدبخت می‌کردی! بعدش ازت متنفر شدم چون درست مقابل من یک آدم رو کشتی! به این کار ندارم چیکاره‌ات بود و چیکارت کرده بود، تو جون یک انسان رو جلوی چشم‌های من گرفتی. ولی الان با این حرفت، دیگه حتی زنده یا مرده‌ات فرقی برام نداره.
سرم رو بالاتر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • ناراحت
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 10 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
پوزخندی زد:
- عه! یه فکر چرت و محال. این روال ادامه پیدا کرد تا یک روز که سارا رو بی‌هوش توی کوچه پیدا کردم به کمک یکی از همسايه‌های نزول خور بردمش بیمارستان و اون یارو هم هزینه بیمارستان رو پرداخت‌ کرد فکرش رو بکن از منی که هیچ پولی نداشتمم پول خواستن! می‌دونی مادرت اون روز به‌خاطر چی بی‌هوش شده بود؟ از شدت گرسنگی و ضعف از حال رفت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YaSnA_NHT๛، Mahii، Tabassoum و 9 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
در ماشین رو باز کرده بود و ایستاده بود تا من حرفم رو بزنم. لبخندی به روش زدم و ادامه حرفم رو گفتم:
- میشه برای اولین بار با خواست خودم، بیام و بهت کمک کنم؟
اخمش رو پنهون کرد و بعد از مکث کوتاهی گفت:
- سوار شو!
به طرف ماشین رفتم و سوار شدم به دایی که پاش رو انداخته بود رو اون یکی پاش نگاه کردم چشم‌هاش رو بسته بود و دست به سـ*ـینه سرش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 9 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
یک لیوان آب‌میوه توی دستش بود که یک نی هم داخلش بود همون‌طور که با دقت به من نگاه می‌کرد آب‌میوه‌ش رو هم می‌خورد! با تعجب روم رو برگردوندم:
- روانی!
کنارم ایستاد آبمیوه‌ش رو گذاشت روی میز و یواش دم گوشم گفت:
- داییته؟!
اخمی کردم و بهش توپیدم:
- به تو چه هان؟
بی‌تربیتی گفت‌ و با اخم رفت پیش دایی!
پرهام
چه دختر عصاب خورد کنی.
به طرف...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • خنده
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mahii و 9 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا